سلام
خیلی وقته دستم به قلم نمی ره بهرحال ازشعرهای قبلی که سرودم یه غزل اینجا میارم
همسفر
مرا باخود ببر تاقعر تا اعماق باورها
رهایم کن میان کهکشاندر موج اخترها
هوای سرداینجاخسته ام کرده است میدانی
بیفشانم در اغوش گروهی از کبوترها
دلم تنگ است کاش امروزهم باخویش...