نتایح جستجو

باسلام البته قصد دخالت در هنر پردازی شما عزیزان از روی قصد وغرض نیست تنها بخاطر این است که احساسها به زیبایی بر روی سینه سفید کاغذ پای بگذارند شعر زیبا ولطیفی سروده اید از اینکه اینگونه می نویسید بنده نیز به نوبه خود برایتان تبریک میگوییم شعر شما بر وزن( مفاعیلن -مفاعیلن - فعولن ) سروده شده...

نالیدن بلبل ز نو اموزی عشق است هر گز نشنیدیم ز پر وانه صدایی

اختیاری داشتم دل دادم و دلبر گرفتم حالیا دل بر گرفتن را ندارم اختیاری

شوم نسیم و شبی در برت کشم چون گل ببوسمت لب وانگه بگویمت که منم

نازم ان چشم سیه کز یک نگاه اشنا مردم اگاه را از خویشتن بیگانه کرد

رها نمیکند ایام در کنار منش که داد خود بستانم ببوسه از دهنش

در برابر دوستان هنر مندتر از خویش سر تعظیم فرود می اورم ووظیفه خود میدانم از اینکه بنده را قابل داستید تا در جر گه عاشقان و اهالی دل باشم سپاسگذاری کنم ....واما عزیز بزرگوار استاد ارجمند جناب سیاووش با الطاف خویش بنده را شرمسار نموده اید کمال امتنان را دارم راستش حرفی که از دل بر می اید اما...

شب خوش...

درون سینه به ذوقی نشست ناوک او که ناله را زبرون امدن پشیمان کرد

افت صد دودمانی اتش صد خرمنی ساده لوحی بین که گویم افت جان منی

توصبح عالم افروزی ومن شمع سحرگاهی گریبان باز کن در صبح تامن جان بر افشانم

تا زلف دوتای توبلای دل ماشد سودای دل ما که یکی بود دوتاشد

ای قوم به حج رفته بیایید بیایید معشوق همینجاست کجایید کجایید

با عرض ارادت به دوستان هنرمندم از توضیحات دوست گرام جناب سیاووش در مورد شعر الی عزیز سپاسگذارم بنده نیز استفاده کردم و اما چند بیت از نا گفته های دل را با احترام تقدیم دوستان میکنم منتظران شهر ....تقدیم به اقا امام زمان (عج) روزی که شهر ما پراز افسانه توبود قلب تمام منتظران خانه توبود تنها نه...

میکرد شبی نسبت خود شمع به خوبان چون خواست که نام تو برد سوخت زبانش

دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو زخم دگر چه میزنی صید بخون طپیده را

وفای شمع را نازم که بعداز سوختن هر دم به سر خاکستری در ماتم پروانه میریزد

دراین وادی که بامن سایه من سر گران دارد چه سازم تا دلیل روح سر گردان من باشی

با سلام بی ادبی است ولی برای اینکه در اول راه گامهایتان محکم باشد وبه محض دیدن نامتان شعرتان خوانده شود چند کلامی مینویسم انشااله... از بنده حقیر ازرده خاطر نشوید چرا که تنها از روی عشق ودوست داشتن است کسی که نتواند در چها چوب شعر کلاسیک شعر خوب بنویسد محال است شعر روز-شعر ازاد-ویا شعر سپید را...

ازشعرتان لذت بردم گمانم از شعر استاد ابتهاج الهام گرفته اید (درین سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند یکی ز شب گرفتگان....)