خوابهايم را تو خواهی ديد
از امشب
خوابهايم برای تو
از اين پس
باچشم های باز می خوابم
از اينجا به بعد
چشم هايم از تا غروب نگاههای آشنا می ايد
و می رود که بيايد از طلوع چشم هايی که نديدم
از اينجا به بعد
که تو چترت را نو می کنی
من از راههای پراز چتر رفته برمی گردم
ولی تو آمدنم را خواب نخواهی ديد
از...