نتایح جستجو

  1. won-a-pa-lei

    با هم كتاب بخوانيم

    بیگانه آلبر کامو کتابی است که واقعا توانایی این رو داره که تا مدتها فکر تو رو به خودش مشغول کنه. کتابی ژرف که می تونی طعم دلنشین فلسفه اش رو تا مدتها مزه مزه کنی!همین!
  2. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    تا دهن بسته ام از نوش لبان میبرم آزار من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار شب بخیر دوستان!
  3. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد
  4. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد
  5. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    میخواره سرگشته و رندیم و نظر باز وآنکس که چو ما نیست در این شهر کدام است
  6. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    دست از طلب ندارم تاکام من بریاد یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
  7. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    تا رفتنش ببینم وگفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
  8. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    ای دوست بیا تا غم فردا مخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
  9. won-a-pa-lei

    سلام . تولدتون مبارک دوست عزیز!

    سلام . تولدتون مبارک دوست عزیز!
  10. won-a-pa-lei

    سلام! تولدتون مبارک!

    سلام! تولدتون مبارک!
  11. won-a-pa-lei

    تولدتون مبارک!

    تولدتون مبارک!
  12. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی مردی از خویش برون آید وکاری بکند
  13. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    المنه لله که در میکده باز است زان رو که مرا بر در او کوی نیاز است
  14. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
  15. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟
  16. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    او را خود التفات نبودی به صید من من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
  17. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود
  18. won-a-pa-lei

    شعر نو

    ترا من چشم در راهم ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم. شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا...
  19. won-a-pa-lei

    شعر نو

    بار امانت آن صداها به کجا رفت صداهای بلند گریه ها قهقهه ها آن امانت ها را آسمان آیا پس خواهد داد ؟ پس چرا حافظ گفت؟ آسمان بار امانت نتوانست کشید نعره های حلاج بر سر چوبه ی دار به کجا رفت کجا ؟ به کجا می رود آه چهچهه گنجشک بر ساقه ی باد آسمان آیا این امانت ها...
  20. won-a-pa-lei

    مشاعرۀ سنّتی

    دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
بالا