نتایح جستجو

  1. sheida244

    خلوتی با خدا

    خدايا!:gol: چرا امروز اينجوري شد!؟ چرا هيچ كدوم حرف همو نمي‌فمهميديم!؟:crying: جرا فكر مي‌كرد كه من روراست نيستم و دارم مخفي‌كاري مي‌كنم!؟؟؟:question: تو كه مي‌دوني همه‌ي چيزايي كه تو درونم بود همينا بودن ولي خوب چرا اينجوري برداشت ‌كرد!؟ خدايا يعني اشتباه كردم!!! از كجاش غلط رفتم!!؟؟؟ من كه رو...
  2. sheida244

    آرزو !

    سوالي بود كه امروز ازم پرسيده شد!!!!:razz: من هيچ جوابي نداشتم كه بدم!!!!! راستي چرا من هيچ آرزويي ندارم!!!؟:( هر چي فكر كردم ديدم كه آرزويي ندارم نمي‌دونم چرا هميشه اين واژه منو ياد چيزايي مي‌ندازه كه دست نيافتني هستن!! ولي خوب من خواسته دارم نه آرزو! به نظرتون اينا با هم فرق دارن!!؟؟
  3. sheida244

    اشعار مذهبی

    ممنون خيلي زيبا بود:gol: ببخشيد من thanks ام فعال نيست:( يكي طلبتون;)
  4. sheida244

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    هيچ چيزي نمي‌توان به كسي ياد داد، اما مي‌توان به او كمك كرد تا پاسخ‌ها را در درون خود بيابد.:gol:
  5. sheida244

    چقدر ادمها را قضاوت می کنید؟

    خيلي خوب بود ممنون:gol::w27: خيلي خوبه كه اينجا گاهي چيز‌هايي رو كه در پستوي ذهنمون هست و كمرنگ شدن با پست يكي از دوستان پررنگ مي‌شه و تكرار مي‌شه واسمون. و به قولي: حرفي است حرف عشق كه هيچش كرانه نيست از هر زبان كه مي‌شنوم نامكرر است
  6. sheida244

    پوسته ات را با اسکنه بتراش و به دور بریز

    خواهش مي‌كنم فرشته نجات عزيز..:gol:
  7. sheida244

    مشاعرۀ سنّتی

    هشيار آنكه انده نيك و بدش نبود بيدار آنكه ديده به ملك جهان نداشت
  8. sheida244

    مشاعرۀ سنّتی

    تا نظر ميكني از پيش نظر خواهم رفت گر نرفتم ز درت شام، سحر خواهم رفت
  9. sheida244

    پوسته ات را با اسکنه بتراش و به دور بریز

    در زندگی، سخت ترین چیز، انداختن گذشته است. زیرا انداختن گذشته یعنی انداختن تمام هویت، انداختن تمام شخصیت. یعنی انداختن خودت. تو چیزی جز گذشته ات نیستی، تو چیزی جز شرطی شدگی هایت نیستی. این دورانداختن لباس هایت نیست ، گویی که پوست انسان کنده می شود. گذشته تنها چیزی است که در مورد خودت می دانی...
  10. sheida244

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    اديسون اديسون ادیسون در سنین پیری پس از کشف چراغ برق یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد. این آزمایشگاه بزرگترین عشق پیرمرد بود هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود...
  11. sheida244

    مشاعرۀ سنّتی

    روزها فكر من اين است و همه شب سخنم كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم
  12. sheida244

    مشاعرۀ سنّتی

    در باغ دهر بهر تماشاي غنچه‌اي بر پاي من به هر قدمي خارها خليد
  13. sheida244

    مشاعرۀ سنّتی

    مسجود ملائك چو شد آدم زعلي شد آدم چو يكي قبله و مسجود علي بود
  14. sheida244

    مشاعرۀ سنّتی

    داني كه چيست دولت ديدار يار ديدن در كوي او گدائي بر خسروي گزيدن
  15. sheida244

    مشاعرۀ سنّتی

    گوش فرا ده به صداي سخن آرزوها زيرا آرزوها به مانند زندگي به نيكي سخن مي‌گويند (جبران خليل جبران)
  16. sheida244

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    کوله پشتی اش را برداشت و راه افتاد . رفت که به دنبال خدا بگرده ،و گفت تا کوله ام از خدا پر نشود بر نخواهم گشت . نهالی رنجور و کوچک کنار راه ایستاده بود . مسافر با خنده ای رو به درخت گفت : چه تلخ است کنار جاده بودن و نرفتن . و درخت زیر لب گفت :ولی تلخ تر آن است که بروی و بی رها ورد برگردی . کاش...
  17. sheida244

    آقایان روزتان مبارک

    منم اين روز رو به همه‌ي بچه‌هاي باشگاه و همينطور آقايوني كه اينجا تشريف دارن تبريك مي‌گم:gol: و اميدوارم همه بتونيم درست زندگي كردن رو از اين شخصيت ياد بگيريم.:gol: يا علي
  18. sheida244

    آموزه های علی

    گروهي خدا را به اميد بخشش پرستش كردند كه اين پرستش بازرگانان است و گروهي او را از روي ترس عبادت كردند كه اين عبادت بردگان است و گروهي خدا را از روي سپاسگزاري پرستيدند و اين پرستش آزادگان است (علي ع- نهج‌البلاغه، حكمت 237)
  19. sheida244

    اینو بخونین .....خیلی جالبه......!!!!!!!!!!!

    جالب بود ممنون:gol:
  20. sheida244

    هفت راه كاشتن بذر آرامش و سعادت در ذهن

    ممنون افسون جان:gol: توي اين شرايط ديدن و خوندن اين مطالب خيلي خوب بود:smile: درسته كه شايد خيلي‌هاش رو اكثراً مي‌دونيم ولي ما ادما خيلي فراموش كاريم! لازمه كه بعضي چيزا واسمون تكرار بشه
بالا