نتایح جستجو

  1. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
  2. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    روزگاریست که سودای بتان دین من است غم این کار نشاط دل غمگین من است
  3. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
  4. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است
  5. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    در هجر تو گر چشم مرا آب روان است گو خون جگر ریز که معذور نماندست
  6. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
  7. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
  8. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    حافظ حافظ یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
  9. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و برهاندم از بند ملامت
  10. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین در یکتای که و گوهر یک دانه کیست؟
  11. gh_engineer

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    انسان هرگز حتي به مرگ هم تسليم نمي شود مگر زماني كه اراده اش ضعيف باشد. (ادكارآلن پو)
  12. gh_engineer

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    امام صادق(ع) امام صادق(ع) كسي كه پرده از روي اسرار ديگران برداشت، رازهاي پنهانش آشكار شود
  13. gh_engineer

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    كلمات حباب آبند و اعمال قطره طلا
  14. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است
  15. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    کمان سخت که داد آن لطیف بازو را که تیر غمزه تمامست صید آهو را
  16. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
  17. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    :heart:مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست :heart:
  18. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
  19. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    معشوق عیان می‌گذرد بر تو ولیکن اغیار همی‌بیند از آن بسته نقاب است
  20. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    يك نفس با من نبودي مهربان اي سنگدل زان همه نامهرباني ، گر پـشيماني ، بيا
بالا