نتایح جستجو

  1. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید تا بویی از نسیم می‌اش در مشام رفت
  2. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
  3. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
  4. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ساقی به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
  5. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
  6. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
  7. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
  8. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
  9. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم
  10. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد
  11. gh_engineer

    تیر ماه عزیز متن خیلی قشنگی بود ممنونم ازت خوشحام کردی

    تیر ماه عزیز متن خیلی قشنگی بود ممنونم ازت خوشحام کردی
  12. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست
  13. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    می‌وزد از چمن نسیم بهشت هان بنوشید دم به دم می ناب
  14. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ
  15. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر نبود
  16. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود
  17. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
  18. gh_engineer

    غزل و قصیده

    حافظ حافظ دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو...
  19. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

  20. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه دلبران دهندت باج
بالا