خب من يه سوتي ديگه بگم يه استادي داشتيم اسمش بود با غ گلي كه بنده ارادت خاصي به ايشون دارم
يه روز داشتم با يكي از بچه ها(پسرا )بحث مي كرديم
بنده هم ان زره معروفم ژوشيده بودم و گلادياتو حرف ميزديم و مي كوبيدم به هم ديكه
يه هو وسط بحث در مورد استاد به جاي اينكه بگم استاد باغ گلي
گفتم استاد...
خب اینم یه سوتی دیگه
ترجمه مقاله داشتم و وازه کلیدی دیسیپلین بودDiscipline
من هم شاکی رفتم پیش استاد که استاد این وازه هر جا یه معنی میده دیگه اعصاب نذاشته
همین جور که غر میزدم خندید و گفت خب بگو کدوم وازه کمکت کنم
گفتم همین دیگه دیسکپلاین گفت چی تکرار کردم دیسکپلاین
استاده منفجر شد از...
و تو هستی و من نمیتوانم دستانت را در دست بگیرم
می ترسم
سقوط میکنم دستم را می خواهی بگیری و من میان اسمان و زمین هستم
یا دستان گرم تو و یا سقوط محض
و من سقوط میکنم تا دوباره با پله های نردبان بالا بیایم نه با نگاه تو و حسرت دستانت
این ادما مریضن بخدا
یه ÷سره هم دانشکده ما بود به خدا ادم ازش میترسید ادای دخترها رو درمیاورد نازک و لطیف راه میرفت ابرو میچید وای وای یادش می افتم چندشم میشه
هر موقع با طیبه دعوا میکردم میگفتم میرم با فانی دوست می شم از تو که بهتره
سلام ارش نمکیدونم درست امدم یانه
اما تولد مبارک
تولدت مبارک
تولدت مبارک
اگه میشناختمت مطمن اش برات یه کتاب هدیه میدادم
یه کاری کن یه کتاب برای خودت بخر و اولش بنویس
تولدت مبارک ارش
تو لایق بهترین هایی
من روزهای تولدم برا خودم تولد میگیرم به هیچکی هم نمیگم
به هر حال تولد مبارک
کیک به ما...