نتایح جستجو

نامه ای در جیبم و گلی در مشتم پنهان است غصه ای دارم با نی لبکی سر کوهی گر نیست ته چاهی بدهید تا برای دل خود بنوازم عشق جایش تنگ است با مشت و شتاب از بد حادثه نیست که به سراغ تو امده ام من از پیراهنت دستمالی می خواهم تا زخم کهنه ام را ببندم و از لبانت بوسه ای که جهانم را تازه کنم

سلام خانم خانما خیلی وقته به ما سر نمی زنی :w08: کجایی ؟:w12: ارز اقاتون چه خبر:w08: پیروز و موفق باشی :thumbsup2: و شاد و عاشق:whistle:

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد تو که رفتی همه ی پانیه ها سایه شدند سایه در سایه ی این پانیه ها خواهم مرد

بسترم صدف خالی یک تنهایی است وتو چون مروارید گردن اویز کسان دگری

ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است

بسترم صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید گردن آویز کسان دیگری...! می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه خویش می برم تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ نگاه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه می برم تا ز تو...

چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟! دوره ارزانیست... چه شرافت ارزان، تن عریان ارزان، و دروغ از همه چیز ارزانتر ...! آبرو قیمت یک تکه ی نان ... و چه تخفیف بزرگی خورده است، قیمت هر انسان!!!

بازم سلام من می خوام مهندسی MBA بخونم خیلی دوست دارم بیام اونجا به نظت چقد باید درس بخونم و واسه کارشناسی MBAچند نفر هر سال اونجا قبول می شن ؟

سلام دوست عزیز من حامدم می خوام MBA بخونم الان هم ترم سه هستم ؟ می شه بپرسم شما اونجا ارشد چی می خونید ؟ باید چه جه جوری درس بخونم که قبول شم از کنکور که دادیم سختره یا نه راستی مس خوام بدنم واسسه مهندسی MBA چند نفر رو هر سال می گیره دانشگاتون به هر حالا خیلی خوشحال شدم که باهاتون اشنا شدم...

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود خواجه احرام دگر بند ببین یار کجاست

سلام من حامدم داداش من مهنسی مدیریت اجرایی می خونم کارشناسی می خوام واسه ارشد هر جور شده بیام اونجا می تونی کمکم کنی ؟

سلام افشین جان من حامدم می شناسی که داداش من مهندسی مدریت اجرایی می خونم ترم 3 می خوام ببینم چه جوری می تونم واسه ارشد بیام دانشکده امیر کبیر خیلی خیلی دوست دارم بیام اونجا اگه بتونی 1 روز تو دانشکاه تون قرار بزاری بیام ببینمت خیلی بهم لطف می کنی داداش

سلام خوبید من زیاد شمارو نمی شناسم ولی به کمکتون خیلی نیاز دارم من کارشناسی مهندسی مدریت اجرایی می خونم ترم 3 خیلی خیلی هم دوست دارم واسه ارشد دانشکاه امیر کبیر قبول شم می تونید شما بهم کمک کنید 1_منابع رو بهم معرفی کنید ؟ 2_از محیط دانشگاه برام بگید؟ 3_چقد باید درس بخونم ؟

دلم جراتش قطره ای بیش نیست تو ای عشق ان را به دریا ببر بگذارید اگر هم نه بهاری باشم شاعر سوخته گلهای سحای باشم می توانم که خو را بسرایم هر چند نتوانم که همانند قناری باشم کاری از پیش نبردم همه عمر ولی شاید این لحظه ی نایافته کاری باشد همچنان طاقت فرسوده شدن با من نیست نپسندید که در لحظه...

سلام اسمان جان خوبی واقا" ممنون از همه چی همه ی موضوهات عالی بود عزیز من چیزی انبخاب کردم که بتون راجبش حرف بزنم از چی زای دیگه زیاد سرم نمی شه بازم مرسی

هوای گريه >>> همايون شجريان نبسته ام به کس دل نبسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ز من هر آن که او دور چو دل به سينه نزديک به من هر آنکه نزديک از او جدا جدا من نه چشم دل به سويي نه باده در سبويي که تر کنم گلويي به ياد آشنا من نه چشم دل به سويي نه باده در سبويي که تر کنم...

حضرت عشق >>> اميد زائران دست خدا همراهشان من همين اينجا عبادت مي کنم من همين اينجا توي چشمان تو حضرت عشق رو زيارت مي کنم حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست سرعقل آمده هر بنده که ديوانه توست دل من اگر که از عشق نصيبي دارد حضرت عشق به من لطف عجيبي دارد بگذاريد بگذاريد...

به من امشب ای ساقی بده مي دريا دريا اونقدر امشب مستم كن كه بشم دور از دنيا بده جامی اي ساقی كه بسازم با دردام ساقی ساقی اي ساقی باز مستم و ديوونه غم عشق و رسواييم ديگه از كی پنهونه ساقی ساقی اي ساقس باز مستم و ديوونه غم عشق و رسواييم ديگه از كی پنهونه سلام خانم ارغوان خوبید چی کار می کنید...

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم شدم آن عاشق ديوانه که بودم در نهانخانه ی جانم گل ياد تو درخشيد باغ صد خاطره خنديد عطر صد خاطره پيچيد يادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتيم پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم...

اشک مهتاب >>> محمد رضا شجریان به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن مـا کن ای دوست دلــم دریا شد و دادم بـه دستت مکش دریا به خون پروا کن ای دوست مکش دریا به خون پروا کن ای دوست کنار چشمه ای بودیم در خواب تو بـا جامی ربـودی ماه از آب چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا تو نیلوفر شدی...