نتایح جستجو

ارغوان شاخه خونبا خیلی جدا مانده ز من اسمان تو چه رنگ است امروز ؟ افتابی ست هوا یا که گرفته است هنوز؟ خوبی خانمی ؟ یاد همه می کنی جز ما ؟ چه خبرا ؟

سلام خانومی.... خوبی ؟ چی کار می کنی به من همیشه به یاد شمام چه خبر از درسا چی کار می کنید ؟ ما که صاف شدیم با این درسا پیرو شا باشی خانمی...

سلام اسمان جان من دلم خیلی بیشتر از این حرفا گرفته است دلم خیلی براش تنگه ولی مرسی که به حرفام فکر کردی

با هر قدمی که میزنی رو. به خیال میخشکد و می رود دلم رو به زوال در قلب منی ولی مخالف با توست عقلم وهمیشه بر سر توست جدال ما هر دو دوسیب یک درختیم ولی من کال و تو امروز رسیدی به کمال یک عمر که رفتی و نبود از تو خبر این را تو شروع کردی و من هم حال ... از پیش تو می روم فقط یک دو سه روز...

سلام پیمان جان خوبی داداش چی کار می کنی عزیز چه خبرا 1 دی یه کنسرت تو تالار وحدته با اهکسازی اقای درویشی و سه تار استاد علیزاده به امید دیدار انجا

مثلا" چی ؟ پس می دونی دارم چی می گشم ؟

اسمان حرفام رو تو دست نوشته خوندی ؟ تشکر زدی ؟

دلم گرفته است دلم عجیب گرفته است امروز درست 83 روز را بی تو در حسرت می شمارم و هر لحظه منتظرم ساعت خانه چنان از تیک تاک بیفتد که دیگر حتی جرات حرکت نداشته باشند من هم تنها ی تنها به تو فکر کنم خبر ها برایم می اید اما چه سود بستر چون صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید گردن اویز کسان...

حسرت همیشگی حرفهای ما هنوز ناتمام... تا نگاه می کنی: وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی ! پیش از آنکه با خبر شوی لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود آی... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود!

امضاتون واقا" فوق العاده بود خیلی قشنگ بود

[IMG][IMG][IMG] [IMG] [IMG] سعید جان اینا چیه دیگه ؟

سلام الهام خانم چه خبرا خانم ؟ چی کار می کنید ؟ نیستید ؟ اقاتون چی کار می کنن سلام گرم مارو ابلاغ بفرمایید

همین که بی تو قدم میزنم خودش خیلی است و از زمین تو دل میکنم خودش خیلی است همین که شست تو از رفتنم خبردار است تو هم نیامده ای دیدنم خودش خیلی است از آن زمان که شکست از شکوه طوفان بید در آن میانه نلرزیدنم خودش خیلی است شما که حاکم مصرید و طبق حکم شما گناه پاکی پیراهنم خودش خیلی است همیشه...

شما ادرس بده ما خدمت برسیم با وفا

سلام مامانی بی وفا دلت اصلا" واسه پسرت تنگ نمی شه ؟ کجایی نیستی ؟

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی ترا با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های ابی احساس ترا از بین گل هایی که در تنهایم روئید ، با حسرت جدا کردم . و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی : دلم حیران و...

دادو بیداد که در محفل ما رندی نیست که برش داد برم داد ز بیداد گشم

«مستي بهانه كردم و چندان گريستم تا كس نداند كه گرفتار كيستم ..»

دارم شما را خوب من! «سلطان غم‌ها» مي‌كنم! هر روز دارم داغتان را در دلم جا مي‌كنم دنيا هم آن شب مست بود _ وقتي كه عاشق مي‌شدم_ حالا خمارم. عشق را، حاشا كه پيدا مي‌كنم! يك جرعه‌ئ ديگر بده! يك جام سرپرتر بده! وقتي كه زانو مي‌زنم، دارم تمنّا مي‌كنم! 23 روز و 5 ماه، پروانه‌ام در...

اندر دل بی وفا غم و ماتم باد آنرا كه وفا نیست ز عالم كم باد دیدی كه مرا هیچ كسی یاد نكرد جز غم كه هزار آفرین بر غم باد ********************************************** آدم از سنگ چوب یا آهن نیست تنها كفش و كلاه و پیراهن نیست بعد از یك عمر زندگی دانستم این دنیا جای زندگی كردن...