نتایح جستجو

سلام عزيزم خوبم.. اگه دروغ نگفته باشم تظاهر مي كنم كه خوبم.. فكر مي كني كسي مي دونه از خوب بودن تا بد بودن چقدر فاصله هست؟؟؟

امروز ديگر براي دلتنگي نيامده ام... امروز ديگر براي گريه كردن در آغوش مهربانت نيامده ام.. فقط آمدم كه بگويم: "ما ديروز ظهر آشتي كرديم." بدون كلامي كه بوي مهرباني دهد... بدون نگاهي كه رنگ عشق داشته باشد... بدون آغوش گرمي براي دلتنگي هاي اين چهار ماهه... فقط آمدم كه بگويم: "ما ديروز ظهر آشتي...

فقط آمدم كه بگويم: "ما ديروز ظهر آشتي كرديم." آري ما ديروز ظهر باهم آشتي كرديم... نمي دانم من فراموش كردم او را ببوسم يا او.. ما فقط ديروز ظهر آشتي كرديم.. اما افسوس كه به عشق باز نگشتيم...

جناب رجني، من نمي تونم آواتار بذارم، يه فكري به حال من كن...

اين روزها آنقدر درمانده ام كه گاهي سلام كردن هم از يادم مي رود... اين روزها آنقدر دلگيرم كه حتي لبخند زدن را از ياد برده ام... اين روزها مردي كه آرزويم بود، بازگشته است.. اين روزها مردي كه آرزويم بود، با لبخند بازگشته است.. اين روزها مردي كه آرزويم بود، مرا از جمع بيرون مي كشد و دليل چهره ي...

به هر تقدير ما هم اسباب كشي كرديم و رفتيم اونور اگرچه من اينور و خيلي بيشتر دوس داشتم... كاش همينجا مونده بوديم...

آن روزها اشتياق ديدن او آنقدر زياد بود كه هميشه پله هارا دو تا يكي مي كردم... هميشه پله ي آخر پايم مي گرفت.. هميشه او پايين پله ها ايستاده بود.. هميشه آغوش او گرم و مهربان بود... اين روزها كه مي گذرد گوييا خاليم از همه چيز....

سلام محمدرضاجونم امروز من خيلي خوشحالم. امروز يه روز خيلي خوب بود. {اگرچه هنوز ناهار نخوردم} ولي بازهم روز خوبيه... آخه من دارم مي رم شهرمون... چرا هميشه وقتي من نيستم مي آي؟؟؟ دانشگاه حالش خيلي خوبه، گفت حتما حتما بهت سلام برسونم.. الان تو سايت دانشگام.. كلاس برنامه نويسي هم...

سلامعلكم چه طوري تو؟؟ مي دوني چند وقته ازت خبر ندارم؟؟ فكر نمي كني دل ما تنگ مي شه؟؟

سلام خوبي؟ پسورد قديمي من تو اين سابت جديده جواب نمي ده ها. ساحل مي گه انگار عوضش كرديف يه خبري بهم بده

سلام عزيزم. خيلي خوشحال شده م كه بهم سر زدي

نمي دانم چرا رفتن تو هميشه امدني هم در پي دارد؟! بازگشته اي با همان نگاه اشنا، با همان لبخند قديمي.. حيف من ماه هاست كه پر كشيده ام... حيف...

مجيد خان تولدت مبارك... [IMG]

لطفا زودتر تدريس رو شروع كنين. آخه من اين ترم رياضي2 بر داشتم.

فقط رفت بدون كلامي كه بوي اشك دهد.. فقط رفت بدون نگاهي كه رنگ حسرت داشته باشد فقط رفت و من شنيدم كه توي دلش گفت: "راحت شدم ..."

ما منتظر قسمت بعدي هستيم..

يه چيز مهم الان به نظرم رسيد. البته در كلاس نقشه كشي همه به اين موضوع كاملا دقت مي كنن، اما وقتي نقشه تموم ميشه... اينو وقتي داشتم سه نماي يه پيستون رو براي آز سيستم رسم مي كردم، استاد تذكر داد كه خط چين تقارن يه كم از قسمت بالايي و پاييني جسم بيرون مي زنه. و يه نمره اي هم كم كرد... شايد اين...

چه خوب كه مثل هميشه خوشحال و سرحالي.. از شنبه مي رم دانشگاه... :w32:

اين جوري كه خيلي سخت شد. من فكر مي كردم موقع حضورغياب مي گيم من مال يه گروه ديگه بودم.اون مي گه باشه. همين تصور كن آدم 8 صبح با چشاي باد كرده پاشه بياد دانشكده مكانيك اونم برا معارف..

حركت جالبيه. مخصوصا براي نقشه2. برا نقشه2 خوندن كتاب مرجاني مشكلاتو كاملا حل مي كنه. پيشنهاد مي كنم براي نقشه1چون اكثر كتاب ها فقط سوال دارن، نقشه هاي نهايي و تكميل شده را اينجا بذارين. برا شروع من كتاب "رسم فني عمومي" متقي پور را پيشنهاد مي كنم. تمرين هاي جالبي داره