نتایح جستجو

  1. N

    مشاعرۀ سنّتی

    سودای عشق پختن عقلم نمی پسندد فرمان عقل بردن عشقم نمی گذارد
  2. N

    مشاعرۀ سنّتی

    دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
  3. N

    مشاعرۀ سنّتی

    آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
  4. N

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
  5. N

    مشاعرۀ سنّتی

    ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
  6. N

    مشاعرۀ سنّتی

    وقت آن است كزين منزل ويران بروم راحت جان طلبم از پي جانان بروم
  7. N

    برنامه نويسي

    سلام از سی شارپ یا ویژوال بیسیک میتونید استفاده کنید .
  8. N

    مشاعرۀ سنّتی

    اتفاقم به سر کوی کسی افتادست که در آن کوی چو من کشته بسی افتادست
  9. N

    مشاعرۀ سنّتی

    من اسیرم در کف مهر و وفای خویشتن ورنه او سنگین دل نامهربانی بیش نیست
  10. N

    مشاعرۀ سنّتی

    یا دلبر من باید و یا دل بر من نی دل بر من باشد و نی دلبر من
  11. N

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
  12. N

    مشاعرۀ سنّتی

    یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای خویش کند در رضای یار
  13. N

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ التماس دعا : (
  14. N

    مولانا

    من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده ام تو مست مست سرخوشی من مست بی سر سرخوشم تو عاشق خندان لبی من بی دهان خندیده ام
  15. N

    سعدی

    اتفاقم به سر کوی کسی افتادست که در آن کوی چو من کشته بسی افتادست خبر ما برسانید به مرغان چمن که هم آواز شما در قفسی افتادست به دلارام بگو ای نفس باد سحر کار ما همچو سحر با نفسی افتادست بند بر پای تحمل چه کند گر نکند انگبینست که در وی مگسی افتادست هیچ کس عیب هوس باختن ما نکند مگر آن کس...
  16. N

    مشاعرۀ سنّتی

    ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
  17. N

    مشاعرۀ سنّتی

    ای نور چشم من سخنی هست گوش کن چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
  18. N

    مشاعرۀ سنّتی

    در خرابات مغان نور خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
  19. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
  20. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تا نگريد طفلك حلوا فروش ديگ بخشايش كجا آيد به جوش
بالا