نتایح جستجو

  1. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    معموری عقل فضلهٔ ویرانی ست سرمایهٔ علم خاک بی سامانی ست بازارچهٔ حیرت ما آبادان ست که افتاده متاع و غایت ارزانی ست
  2. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تا عمر مرا فلک به غم پیموده است گوشم به فغان اهل شیون بوده است امروز شنیده ام ز عرفی، بی تو در خواب که چرخ هم نشنوده است
  3. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تا با تو به صلح گشتم ای مایه جنگ گردد دل من همی زبترویان تنگ نشگفت که از ستارگان دارم ننگ امروز که آفتاب دارم در چنگ
  4. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    شاها سربخت بر در دولت تست یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تست گر خیمهٔ چرخ را ستونی باید اندازه ستون خیمهٔ رفعت تست
  5. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    توصیه دوستانه بود
  6. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    مشاعره رو مثل تالار زنگ تفریح نکن یک عمر شهان تربیت عیش کنند تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند نازم به جهان همت درویشان را کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند
  7. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    از کشت عمل بس است یک خوشه مرا در روی زمین بس است یک گوشه مرا تا چند چو گاو گرد خرمن گردیم چون مرغ بس است دانه‌ای توشه مرا
  8. vinca

    انگیزه تون واسه ادامه زندگی چیه؟

    چون دلیلی برای ادامه ندادنش ندارم :w01:
  9. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تا در زده ام به دامن عفو تو دست تا یافته ام غبار تکلیف الست تقصیر عبادتم ندارد ایام وز طاعت کرده ام پشیمانی هست
  10. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تا قبلهٔ ابروی تو ای یار کج است محراب دل و قبلهٔ احرار کج است ما جانب قبلهٔ دگر رو نکنیم آن قبله ماست گرچه بسیار کج است
  11. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    سیه بختم که بختم واژگون بی سیه روجم که روجم سرنگون بی شدم آوارهٔ کوی محبت زدست دل که یارب غرق خون بی
  12. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    در باغم و دل شکارگاه شیراست نگشوده نظر دل از تماشا سیر است چون دیده گشایم که چمن بیگانه ست چون سینه گشایم که هوا شمشیر است
  13. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تو مردمک چشم من مهجوری زان با همه نزدیکیت از من دوری نی نی غلطم تو جان شیرین منی زان با منی وز چشم من مستوری
  14. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تا در طلب دوست همی بشتابم عمرم به کران رسید و من در خوابم گیرم که وصال دوست در خواهم یافت این عمرگذشته راکجا دریابم
  15. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    دارم ز جدایی غزالی که مپرس در جان و دل اندوه و ملالی که مپرس گوئی چه بود درد تو دردی که مگوی پرسی چه بود حال تو حالی که مپرس
  16. vinca

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    همدردیم :smile:
  17. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    مردان نه بهشت و رنگ و بو می‌خواهند یا موی خوش و روی نکو می‌خواهند یاری دارند مثل و مانندش نیست در دنیی و آخرت هم او می‌خواهند
  18. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    نی اهل دلی که بشنوم زو رازی نی هم نفسی که باشدم دمسازی کی باشد و کی که با پر و بال فنا در عالم لامکان کنم پروازی
بالا