نتایح جستجو

:surprised::eek:

تا شد از نیسان رهین منت احسان صدف شد ز خجلت زیر دامن بحر را پنهان صدف از قناعت گرد اگر می کرد آب روی خویش زود می شد سیر چشم از گوهر غلطان صدف

در کشاکش از زبان آتشین بودم چو شمع تا نپیوستم به خاموشی نیاسودم چو شمع دیدنم نادیدنی، مد نگاهم آه بود در شبستان جهان تاچشم بگشودم چو شمع

تا در طلب دوست همی بشتابم عمرم به کران رسید و من در خوابم گیرم که وصال دوست در خواهم یافت این عمرگذشته راکجا دریابم

چه باگ جالبی هست

چرا تلگرام رو نگفتی :mad:

یا روی به کنج خلوت آور شب و روز یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز مستوری و عاشقی به هم ناید راست گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز

چطور بعضی ها چند رای دادن ولی برای من بیشتر از یک رای نشد ؟ :question:

هر گه که فلک دل مرا ریش کند تنها فکند مرا و فرویش کند در سمج کند مرا و در پیش کند پس هر ساعت عذاب من بیش کند

اندر ره انتظار چشمی که مراست بی نور شد و وصال تو ناپیداست من نام بگرداندم و یعقوب شدم ای یوسف من نام تو یعقوب چراست

اینم ترانش

عشق نفرینی بی پروایی می خواد ماهی چشمه ی کهنه هوای تازه ی دریایی می خواد دل من دریاییه چشمه زندون برام چکه چکه های آب مرثیه خونه برام تو رگام به جای خون شعر سرخ رفتنه تن به موندن نمی دم موندنم مرگ منه عاشقم ، مثل مسافر عاشقم عاشق رسیدن به انتها عاشق بوی غریبانه ی کوچ تو سپیده ی غریب جاده ها من...

در این حد بوده که عمومی نشه مطرحش کرد :whistle:

ای منشاء دانایی و ای مایه هوش بفرست از آن که تا سحر خوردم دوش بسیار نه ، کم نه، آن قدر بخش که من هشیار نگردم و نمانم مدهوش

بله همینطوره

می دانستم چو روز روشن صنما کاخر بروی تو از بر من صنما زیرا چو کنی قصد به رفتن صنما نتوان بستن تو را به آهن صنما