نتایح جستجو

يا رب اين شمع دل افروز ز كاشانه كيست جان ما سوخت بپرسيد كه جانانه كيست..؟

تا شدم حلقه به دوش در ميخانه عشق هر دم آيد غمي از نو به مبارك بادم

هر كه خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بگو كبر و ناز و حاجب و دربان بدين درگاه نيست...

دل چو پرگار به هر سو دوراني مي كرد واندر آن دايره سر گشته پا بر جا بود

روز اول رفت دينم در سر زلفين تو تاچه خواهدشددراين سوداسرانجامم هنوز

تا سحر چشم يار چه بازي كند كه باز بنياد بر كرشمه جادو نهاده ايم...

يا بخت من طريق مروت فرو گذاشت يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد...

ميخواره و سر گشته و رنديم و نظر باز وان كس كه چو مانيست دراين شهركدام است؟

زان باده كه در ميكده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف او زان سفر دراز خود عزم سفر نمي كند...

دي گله اي ز طره اش كردم و از سر فسوس گفت كه اين سياه كج گوش به من نميكند..!

نا اميدم مكن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه داني كه،كه خوبست و كه بد

دلم را مشكن و در پا مينداز كه دارد در سر زلف تو مسكن..

يار مفروش به دنيا، كه بسي سود نكرد آنكه يوسف به زر ناسره بفروخته بود...

مكن كز سينه ام آه جگر سوز بر آيد همچو دود از راه روزن

تو بدري و خورشيد تو را بنده شده است تا بنده تو شده است، تابنده شده است زانروي كز شعاع نور رخ تو خورشيد منير و ماه تابنده شده است...

ديريست كه دلدار پيامي نفرستاد ننوشت كلامي و سلامي نفرستاد...

من از آن حسن روز افزون كه يوسف داشت دانستم كه عشق از پرده عصمت برون آورد زليخا را....

امام علي(ع) امام علي(ع) با دشمنت با كرامت رفتار كن كه يكي از دو پيروزي است.

يا رب آن نو گل خندان كه سپردي به منش مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش