دیشب که بعد از مدتها گلهای نرگس رو دست گلفروش سر چهار راه دیدم خیلی دلم هواتو کرد. گلها رو به نظم خاصی دسته کرده بود و دور سرش میچرخوند. به این امید که شاید چشم یکی به این گلها بخوره و دلش ... پسرگ گل فروش تند تند از عرض خیابان عبور میکرد و یکی یکی به شیشه ماشینها میزد تا شاید حتی یکی از...