خانم گوشی را گرفت و بعد از سلام و احوالپرسی و تعارفات معمول درباره ی مهمانی و دعوت و این جور چیزها، صحبت ها را تقریبا طولانی کرد و در این مدت پارسا محو تماشای جمال زیبا غزال گریز پایش بود و رویا شرمگین تر از قبل و به دنبال راه فراری می گشت. بعد از تمام شدن...