جملهی لای پرانتز، معترضه است.
بیوقت میخوانی خروسِ سَحَری
چاقوی کهنه
بيدار است هنوز.
(از آشپزخانه
همهمهی عجيبی میآمد.
قابلمه، کِتری، قندان و مَلاقه
برای چاقو نقشه کشيده بودند.)
عجب ...!
(دست بردار ... برادر!
رَدِ پايت را پاک نکن،
تا آخرِ دنيا برف است.)
خروس آرام گرفته...