از ما مجو تردد خاطر که عمرهاست
کز آرزوي وسوسه فرما گذشتهايم
گشته است در ميانه روي عمر ما تمام
ما از پل صراط همين جا گذشتهايم
عزم درست کار پر و بال ميکند
با کشتي شکسته ز دريا گذشتهايم
از نقش پاي ما سخني چند چون قلم
مانده است يادگار به هر جا گذشتهايم
ما چون حباب منت رهبر نميکشيم
صد بار...