نتایح جستجو

  1. gh_engineer

    مشاعره با شعر سعدی

    سعدی سعدی :heart::heart:دیر آمدی‌ای نگار سرمست:heart::heart: :heart:زودت ندهیم دامن از دست:heart:
  2. gh_engineer

    آره حق داری بپرسی راستش یه چند وقتی بود که کلا اینترنت نمیومدم اما شما که اولین دوستم تو این...

    آره حق داری بپرسی راستش یه چند وقتی بود که کلا اینترنت نمیومدم اما شما که اولین دوستم تو این سایتی که یادم نمیره عزیزم
  3. gh_engineer

    سلام خوبی عزیزم؟ چرا یادم نباشه خوبم یادمه گلم

    سلام خوبی عزیزم؟ چرا یادم نباشه خوبم یادمه گلم
  4. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز :cap:
  5. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    درخواب ناز بودم شبی،دیدم کسی در میزند در را گشودم روی او،دیدم غم است در میزند
  6. gh_engineer

    غزل و قصیده

    بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست روا بود که چننین بی حساب دل ببری مکن که مظلمه خلق را جزایی هست به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز به دوستان نشنیدم که آشنایی هست کسی نماند که بر درد من نبخشاید کسی نگفت که بیرون از او دوایی هست
  7. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا خاک نشین ره عشقیم فروغی خورشید ز ما صاحب صد نام و نشان شد
  8. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    بسطامی بسطامی تا صورت زیبای تو از پرده عیان شد یک باره پری از نظر خلق نهان شد
  9. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    از آن زمان که بر این آستان نهادم روی فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
  10. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
  11. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ترشی نیست در آن خد ترش او کرد به قاصد که اگر روترشم من نه همان شهدم و قندم
  12. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
  13. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ترک مست تو به دست از مژه خنجر دارد باز این فتنه ندانم که چه در سر دارد
  14. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دل در اندیشه‌ی آن زلف گره گیر افتاد عاقلان مژده که دیوانه به زنجیر افتاد :hypocrite:
  15. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا ننهی وجود خود بر سر کار بندگی خواجه ما نمی‌خرد بنده‌ی هیچ‌کاره را
  16. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    حافظ حافظ ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار می​داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است :rambo:
  17. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    حافظ حافظ یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است :king:
  18. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    فروغی بسطامی فروغی بسطامی ترک چشم تو بیارست صف مژگان را تیره بخت آن که بدین صف نسپارد جان را
  19. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    قاصد منزل سلمی که سلامت بادش چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
  20. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
بالا