نتایح جستجو

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند

الا یا ایهاالساقی ادرکاساو ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

ممنونم عصبانی بود؟! نمی دونم والا :-))))):D چه شرایطی ؟ این که صحبت کنید مدتی؟ معلومه که هست ...نمی دونم کجایید شما اما من اتفاقا دارم اینطوری بیشتر می بینم تا برعکسش. اما خب میره تو مسیری که خونواده ها هم راضی باشن و الا صحبت و آشنایی چه اشکالی داره! نه نگران نباشید ازدواج سنتی رو که کلا...

به این هایی که شما بیان کردید میگن"ازدواج کور" قرار هم نیست کسی با یکی دو جلسه آشنایی بره پای سفره عقد!!! دکتر هلاکویی میگن حداقل 6 ماه آشنایی و 500 بار رو در رو صحبت با شخص مورد نظر. فکر می کنم زمان خوبیه برای شناخت. آقایی که درونگراست و خانومی که برونگراست مگر تازه می فهمن اینارو؟ چرا نباید...

من خوندم همه صحبت ها و حرفارو .به نظر من شما باید دنبال چیزهایی بگردید که زندگی مشترک و روزو شب گذراندن با یک زن رو از تجرد و زندگی فعلی و هر نوع زندگی دیگه ای جدا می کنه و بعد ببینید ارزشش رو داره یا نداره! و آیا اون آدمی رو که می خواید می تونید پیدا کنید یا نه. حالا اینا چیا می تونن باشن مثلا...

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد ای پیغام سروش

این درگه ما درگه نومیدی نیست صدبار اگر توبه شکستی بازآ

از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی غیر محبت روا نبود

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند

این نگاه بد هست همیشه .بین همجنسان حتی و ریشه در خانواده ها داره که چطور بچه هارو بار بیارن که فرا جنسیتی و فرا رابطه ای به انسان های اطرافشون نگاه کنن... این بحث های مسخره خواهر شوهر مادر شوهر جاری باجناق و ... منظورم اینا هست و فقط تلف کردن انرژیه این بی عقل بودن زن هارو هم موافقم.جدای از...

دل من در هوس روی تو ای مونس جان خاک راهیست که در دست نسیم افتادست

نوش دارویی و بعد مرگ سهراب آمدی سنگ دل این زودتر می خواستی حالا چرا

دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند نوعروسیست که در عقد بسی داماد است

پست اول واسه 9 سال پیشه دوست عزیز:smile:

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده ای بگیری مردی

تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی

این دغل دوستان که می بینی مگسانند گرد شیرینی