بهار00
پسندها
2,958

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به دلم افتاده همین روزهاست که می‌آیی و اردیبهشت من اردیبعِشق می‌شود...
    علیرضا اسفندیاری
    سلام بهارجان ممنون:redface:شما خوبی دوستم؟
    راستش چند روزی درگیر بودم ...
    ممنون بابت متنای قشنگت:gol::gol:

    ⇜بَعضی وَقتا خِیلی سَخته..... ⇨

    •●⇜که پیش بقیه وانِمود کنی حالِت خـــــــــــــوبه....⇨

    •●⇜در حالی که دوست داری از ته دِل فریاد بکشی⇨

    •●⇜داغونــَـــــــــــــــــــــــــــــــم . . .
    آدمها هر وقت که بخوان میرن
    هر موقع بخوان میان
    و توقع دارن که تو همیشه
    در کنار بودن و نبودشون باشی
    بدون اینکه ذره ای به تو و
    خواسته هات اهمیت بدن
    این نهایت خود خواهیه
    حالا وقتشه که ما هم برا خودمون و
    وقتمون و احساسمون ارزش قائل شیم....
    روزهـا مـیـگُـذَرَن‍ـد ... و مَنـ هـَر روز ... دُنـیـا را ب‍ـیـش‍ـتـَر مـیـشـِنـاسـَمـ‍ ... عـاقـِلـ تـَر مـیـشـَوم‍ـ ... دیـگـَر کَـمتـَر رویـا مـیـبـافَـمـ‍ ...
    وَ دیـرتَـر آدَمـهـا را بـاوَر مـیـکُـنَـمـ ‍...
    بـیـشتـَر اِحــس‍اساتَـمـ‍ را نـادیدِه‍ میـگیـرَمـ ‍...
    روزهـا مـیـگُـذَرَنـد ...
    و مَن‍ـ هـَر روز ...
    بیشتَر اَز دُنیاۍ سادِگۍ اَمـ‍ فاصِلِہ میگیرَم‍ـ:(
    ﺩﻧـﯿـﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﻭﻧـﻪ ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﻢ …
    ﺁﺩﻡ ﻫـﺎ ﺭﺍ …
    ﺍﺗـﻔـﺎﻕ ﻫـﺎ ﺭﺍ …
    ﻧﺮﺳـﯿـﺪﻥ ﻫـﺎ …
    ﻧﺘـﻮﺍﻧـﺴـﺘـﻦ ﻫـﺎ …
    ﻧﺨـﻮﺍﺳـﺘـﻦ ﻫـﺎ ﺭﺍ ﻧـﯿـﺰ !…
    ﺩﻟـﻢ ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﺪ …
    ﺭﻭﯾـﺎﻫـﺎ ﺍﺯ ﺳـﺮ ﻭ ﮐـﻮﻝ ﻫـﻢ ﺑـﺎﻻ ﺑـﺮﻭﻧـﺪ …
    ﻣـﺮﺩﻣـﺎﻥ ﺑـﺨـﻨـﺪﻧـﺪ ﺍﺯ ﺗـﻪ ﺩﻝ …
    ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﻢ ﻫـﺮﮐـﺴـﯽ ﺩﺳـﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐـﻨـﺪ ﻭ …
    ﺳـﺘـﺎﺭﻩ ﺧـﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑـﭽـﯿـﻨـﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑـﺎﻻ …
    ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﻢ ﺩﯾـﮕـﺮ ﺳـﺮ ﺑـﻪ ﺗـﻦ ﻫـﯿـﭻ ﻏـﺼّـﻪ ﺍﯼ ﻧـﺒـﺎﺷـﺪ !
    پنجشنبــه است
    به یاد آن عشق های بار بسته
    فاتحه ای ره توشه میکنیم
    باشد که پروردگار
    بيامرزدشان و بیامرزدمان
    به یاد همه آسمانی ها
    صلوات و قرائت فاتحه
    امان از عادت:cry:
    بخندید ...
    همه مشکل دارند…
    من دارم،
    شما هم دارید…
    همه بدبختی داریم،
    گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…
    یاد بگیرید بخندید…
    به ریش دنیا و مشکلات بخندید…
    به بدبختی‌ها بخندید…
    به خودتان بخندید…
    دو بار اولش سخت است،
    اما کم کم عادت میکنید و می‌بینید که رابطه خنده و گرفتاری،
    مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست…
    درمانش نمی‌کند اما دردش را کم میکند.
    چند روز پیش که کوله پشتیمو می گشتم شونه قبلیم توو یکی از جیباش پیدا شد...
    یه نگاهی بهش انداختم... بد شکل تر و نامناسب تر از قبل به نظر میومد...
    با خودم فکر کردم اگر این شونه گم نشده بود ازش همچنان استفاده میکردم و به
    فکر خریدن یه شونه جدید نمی افتادم...
    بهش گفتم مرسی که گم شدی....
    گاهی از دست دادن چیزی که داریم باعث بدست آوردن یه چیز بهتر میشه...
    سخته می دونم... ولی با دلتنگیش کنار بیاید، توو پیچ بعدی یه اتفاق بهتر منتظرتونه
    باران کمی آهسته تر اینجا کسی در خانه نیست .....
    من هستم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست:cry:
    محکوم به شعر و بی خیالی باشی
    یک جمله ی تا ابد سوالی باشی

    با قهر بگویی که ببین ! من رفتم
    امّا نروی ،همین حوالی باشی

    با این همه شعر ، پیش او درگیرِ
    بیماریِ لاعلاجِ " لالی" باشی

    او "عشقم" و "عمرم" و "عزیزم" باشد
    آنوقت خودت جناب.عالی باشی
    در زندگی همیشه ما برخی افراد را از دست نمی دهیم
    گاهی دیگران ما را از دست می دهند
    گاهی لازم نیست نگران خاطرات بود
    گاهی باید نگران خودت باشی
    تا آینده را درست تر بسازی
    گاهی باید حواست باشد تا به هر نگاهی لبخند نزنی
    تا از محبتت سو استفاده نشود
    گاهی باید برخی رفتارها را
    یک به درک بدرقه راهشان کنی
    آسوده باشی و به خودت فکر کنی همین
    پس زندگی زیباست و ادامه دارد
    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ ......؟
    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﯾﻨﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺭﻩ ، ﻧﮕﯿﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ، ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻮﮎ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺨﻨﺪﻭﻧﯿﺪﺵ،
    ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺨﻨﺪﻩ، ﺧﻨﺪﻩ‌ﺍﺵ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺑﺮﺍﺵ
    ﺍﺯ ﻓﻠﺴﻔﻪ‌ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﻦ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ
    ﻓﮑﺮﮐﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ.
    ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻪ ﺍﺻﻼ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺘﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﻦ،
    ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ، ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﯿﺪ، ﻮ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ‌ﻫﺎﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ‌،
    ﺑﺮﺍﺵ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ‌، ﺑﺮﺍﺵ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﭙﺰﯾﺪ، ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻠﻮﺵ‌، ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ، ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯿﺪ!
    ﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺻﺎﺩﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﻨﯿﺪ‌،
    ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﺪﯼ ﻣﯽ‌ﺍﻓﺘﻪ،
    ﺷﻤﺎ ﺟﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ،
    ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ ....
    ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ،ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﯿﺪ ،ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯿﺪ ،
    ﺍﮔﻪ ﺩﻟﺶ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻪ ، ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﻤﮑﻪ ....

    ﻋﺸﻖ ﻫﺮﮔﺰ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ | ﭘﺮﻓﺴﻮﺭ ﺁﺭﻭﻥ ﺗﯽ ﺑﮏ
    خودآزاری...
    یک وقت هایی هیچ مرگت نیست
    ولی دلت میخواهد یک مرگیت باشد...
    یکی باشد که هی به او فکر کنی
    و او هیچ به تو فکر نکند
    انگار مرض داری
    خودآزاری که دنبال دستمالی بگردی برای سری که بی سوداست
    به فکر سودایی...
    نمیروی دنبال کسی که در سرش هوای توست برعکس میروی به هوای کسی که اصلا حواسش
    به تو نیست...
    یک جور کشش احمقانه داری به بی محلی
    به سردی
    به جذابیتی پر غرور....
    یک وقت هایی خودت هم نمی فهمی چرا!؟ ولی وارونه ای...
    لج می کنی...
    از خودت میرانی
    خود رانده می شوی
    و باز به این وارونگی بی دلیل ادامه میدهی...
    تقصیر تو نیست شاید...
    می دانی انگار همه ما به دنبال آن " دست نیافتنی" هستیم
    همیشه میدویم میجوییم!
    و آنقدر به دوردست ها خیره ایم
    که آن کس را که پا به پایمان دویده نمی بینیم
    کلا ما همیشه دنبال بهانه ایم تا کسی را که دوستمان دارد جا بگذاریم
    او چشم بگذارد،تا ده بشمارد و ما به آنی غیب شویم!
    پریسا_زابلی_پور
    گفتند

    شعر های من
    جوشش دریاست
    خروش رود
    بی شک
    کمی بالاتر
    به چشمه ای می رسند
    که تو هستی.
    گروس عبدالملکیان
    اینجا نه چقدر دیر جواب دادید خواستید بگید ایمیل کنم براتون ادرسش روچند سایت تخصصی تو تلگرام سراغ دارم
    زیر باران شده ام خیس بگو صبر کنم یا بروم؟
    سایه ات چتر سرم نیست بگو صبر کنم یا بروم؟

    سینه ام میتپد از وحشت دیر آمدنت
    من مجال دگرم نیست بگو صبر کنم یابروم؟

    چشم در راه توو خشکیدو نمی آیی تو
    شده این باور تندیس بگو صبر کنم یا بروم؟

    غرقه در حسرت دیدار بمانم یا نه!
    دیگر این شرم روا نیست!بگو صبر کنم یا بروم؟

    گور وحشت دگر این بار مرا خوانده بکام!
    چاره ام نیست نیایی،بگوصبر کنم یا بروم؟

    دیگر از جان شده ام سیر ببین من رفتم
    دم آخر چه کنم......؟صبر کنم یا بروم؟
    گاهـ ـــی ﻭﻗﺘـــــﻬﺎ...
    ﭼـﻪ ﺳــــﺎﺩﻩ ﻋﺮﻭسـ ـــﮏ ﻣﯿﺸﻮﯾﻢ...
    ﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ!
    ﻧﻪ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
    ﻓﻘﻂ ﺳﮑـ ـــﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﮐﺴــﯽ ﻧﺪﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺩﻟﻤـ‌ ــــﺎﻥچـه ﻣﯿﮕـﺬﺭﺩ...!
    امروز کسی از من پرسید چند سال داری

    گفتم روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم

    کودکی چند ساله ام . . .
    بــاران ..

    فـــقط ..

    همین جایی از قصّه ،

    که من ایستاده ام می بـــارد !

    دو قدم این طرف تر ..
    دو قدم آن طــرف تر ..

    همیشه آفــتـاب است
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا