salvador
پسندها
3,260

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مدت هاطول کشید
    تامعنای زندگی رابفهمم
    اماهربارفهمیدم
    معنایش عوض شد....!!
    تو میرفتی
    تا آبی ترین رویایت
    من اما،
    ثابت روی همان صندلی نشسته ام
    با کمی تفاوت
    که دیگر کتاب نمیخوانم
    چای ندارم
    سیگار دود نمیکنم
    نفس
    نمیکشم.
    نیما_معماریان
    همه شب
    سجده برآرم
    که بیایی
    تو به خوابم ....
    و در آن
    خواب
    بمیرم
    که تو آیی و بمانی...

    استاد شهريار
    سلام...
    مرسی مثل همیشه هم عکسهایی که می گذاشتیدو هم شعرها فوق العاده ان....
    ممنون...دورادور متن ها و شعراتونو می خونم ....
    :gol::gol:
    دیگر همه چیز عادی شد ....
    یلدا گذشت ...
    زمستان هم امد ....
    پاییز هم رفت ...
    بس است دیگر ...
    کافیست هرچه با زمان و فصل بازی کردیم ....
    میخواهم اینبار بشکنی ....
    بجای دل فاصله را ....
    تا شاید دوباره ..
    دو دست ...
    دو نگاه...
    دو دل..
    و دو لب....که همگی تشنه اند به هم برسند .....
    چقدر ...
    سکوت تو به تنم زار می زند
    به اندازه...
    اندوه غروب جمعه در جان هفته :redface:
    سلام داداش سفر بخیر
    سلام
    ممنون شما خوبی؟
    چ خبرا؟ :دی
    عکس ندارم بفرستم : )))) فعلا باشه طلبتون :دی
    سلام
    ما خوبیم.
    شما چطوری؟
    دیگه کم کم دارم محو میشم از همه چیز..!
    مرسی از گلِ زیبات، رنگِ بنفش و بسیار دوست میداریم....
    بعد از اینکه جدا شدم فکر کردم خوب الان دلم میخواد چکار کنم؟.. و رفتم سوشی خریدم.. مدتها بود دلم میخواست امتحانش کنم.. بعد سه بار در هفته کله جوش خوردم.. کتاب خوندم.. باخ گوش کردم .. رقص باله رفتم.. و تیاتر .. تشنه تیاتر بودم..بعد یادم اومد من هیچ وقت نیمرو دوست نداشتم و تخم مرغ و خرما درست کردم.. یه مدت گیاهخوار شدم و یادم اومد هیچ وقت جوجه کباب غذای مورد علاقه ام نبوده... چاق شدم.. لاغر شدم.. نصفه شب رفتم قدم زدم.. یک روز هیچ کاری نکردم.. و بعد حالم خوب شد .. جوری که هیج وقت اینقدر خوب نبودم.. چون بعد از سالها خودم را دوست داشتم.. حالا ممکنه تو بگی به خاطر سوشی طلاق گرفتی؟ و من میگم آره .. همه اینها یعنی من .. یعنی چیزهایی که من را خوشحال میکنند .. وقتی مدام خودت و خواسته هات را حذف میکنی کم کم یادت میره من کی هست .... یه روز میگی حالا منم موسیقی اون و گوش میدم .. بعد میگی مهم نیست منم جوجه سفارش میدم .. و بعد کم کم یک روز دیگه یادت نمیاد کی بودی ..یادت نمیاد چی دوست داشتی و چی میخواستی .... دیگه من گم میشه...و بعد تو غمگین میشی بدون اینکه بدونی چرا..

    منصوره صالحی
    ??????"بعضي آدمها دنيارو زيباميکنند"؛??????

    آدمايي که هروقت ازشون بپرسي چطوري؟ ميگن خوبم..

    وقتي ميبينن يه گنجشک داره رو زمين غذا ميخوره راهشون روکج ميکنن که اون نپره ...

    اگه يخ ام بزنن،دستتو ول نميکنن بزارن تو جيبشون..

    ادم هايي که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پاي درد دلات مي شينن

    همينها هستند که دنيارا جاي بهتري ميکنند؛
    مثل آن راننده تاکسيي که حتي اگردر ماشينش رامحکم ببندي بلند ميگويد: روزخوبي داشته باشي..

    آدمهايي که توي اتوبوس وقتي تصادفي چشم درچشمشان ميشوي، روبرنميگردانند لبخند ميزنند وهنوز نگاه ميکنند..

    دوستهايي که بدون مناسبت کادو ميخرندوميگويند اين شال پشت ويترين انگارمال توبود..
    ياگاهي دفتريادداشتي، کتابي..

    آدمهايي که ازسرچهارراه، نرگس نوبرانه ميخرندو باگل ميروندخانه"

    آدمهاي پيامکهاي آخرشب،
    که يادشان نميرودگاهي قبل ازخواب؛
    به دوستانشان يادآوري کنندکه چه عزيزند..
    آدمهاي پيامکهاي پُرمهر بي بهانه،
    حتي اگربا آنهابدخلقي و بيحوصلگي کرده باشي..

    "کسانيکه غم هيچکس راتاب نمياورند و تو رابه خاطرخودت ميخواهند..."
    اغلب ما "سواد رابطه" نداریم...
    بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها با هم فرق دارد!!!
    توقع داریم کسی که با ماست خود ما باشد
    حتی حاضر نیستیم به نیازها , خواسته ها و علایق او توجه کنیم
    غرور خودمان را بسیار دوست داریم!!!
    اما توقع داریم او غرور و نیاز و توقع نداشته باشد !
    و درکش سخت است برای ما
    که او دنیایی دارد که خودش ساخته و آن را صرفا با ما به اشتراک گذاشته...
    نه اینکه بخواهد بر اساس خواسته ی ما دنیای تازه ای بسازد...
    .
    ما بلد نیستیم کنار هم باشیم!!!
    شعر آخری که فرستادی حرف نداشت. کلا شعر های ِ شما حرف نداره :gol:
    کدام دوست داشتن؟
    وقتی نمی داند دقیقا
    حال الان من چیست؟
    فکرم کجاست؟
    دلم در چه حالیست؟
    کدام دوست داشتن ؟
    وقتی نمی داند من به کدام پهلو می خوابم
    از دکتر رفتن بدم می آید
    ته چین دلم را می زند
    و صبح ها قبل از صورت شستن دوست دارم آب سرد بخورم
    کدام دوست داشتن ؟
    وقتی جمعه ها تمامش را دلم گرفته
    شعرهایم تمام زمانش آیندست
    كدام دوست داشتن
    وقتي
    شب ها زود می خوابم
    بدون حتی انتظار برای شب بخیر
    کدام دوست داشتن ؟
    دست از سرم بردارید
    من دوست داشتن را بعد از هجده سالگی ام ندیده ام
    چیزهایی که دیدم
    همگی "خ" داشتند
    مثل خریت ، خواب ، خودخواهی
    و خودم و خودم و خودم
    در آینه
    خدا هم بود
    اما ساکت آن دورها
    خدا نگذرد
    از کسانی که در کتاب ها
    «زن» را بدگونه ترجمه کردند!
    حالا
    عمری باید کتابخانه های عدالت را گشت،
    تمام غیرت ها خشک و خالی را ورق زد
    و زیبایی زن را از حلقوم واژه ها بیرون کشید!

    بهرنگ قاسمی
    دیکتاتور
    با سربازهایش میجنگد
    شعر با واژه هایش
    و در صلح سربازها لم داده اند
    و شعر میخوانند...

    محمد-عسکری-ساج
    سلام ممنون متشکرم
    شما خوبین ؟ خواهش میکنم ،بله همیشه جمع های خانوادگی خوش میگذره :smile:
    خواهش میکنم سفر بهتون خوش بگذره و سلامت باشین ،
    انشا... که شب یلدای شما هم خوب و خوش و همراه با فال حافظ ناب بوده باشه :)
    جبران شدست ،ممنون از محبت های شما:gol:
    دی شوخی بود :D
    دوستای خوبم من مسافرتم و اینجا نت ندارم...شرمنده فت و فراوون.

    :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا