salvador
پسندها
3,260

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • الان که دقت میکنم اصلا مکانی به اسم پیشونی در صورتت نبوده توجه مینمویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آخه از اول داستان یوسف و آیداا کلا تو حاشیه ن بخت برگشته ها :D
    عه؟ واااااا :دی
    آره ادامه دادم. من از همون اول گفتم خوشم میاد ازش. ولی دلم برای اورهان هم می سوزه. گناه داره. تا اینجا که حس دلسوزی منو بر انگیخت. حالا ببینم چی میشه تا آخراش.
    به به .. چه زلفی :D
    از همون اول هم استعداد کچلی نداشتی دایی ..
    ماشالا ... ماشالا .. بترکه چشم حسود ..:lol:
    همین که یه شکلکی گذاشتم گفتم براش یه جمله مناسب بنویس

    جاااااااااااااااااااااااااا انداختیش
    ممنون از نوشته زیباتون:gol:
    امیدوارم همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه.
    میگما بیژن. جالبه چقدر این کتاب.
    اینا چهار تا بچه داشتن؟ یه دختر و سه تا پسر؟ بعد یوسف بچه اول بوده؟ چرا اصلا توی داستان ازش نمی گه زیاد. یه جوری میکنه انگار فقط اورهان و آیدین بچه هاشونن.
    بعد آیدین مشکل روحی داره؟ چطوریاس؟
    چقدر ژنشون بد بوده. پدر و مادر آیدین فامیل بودن؟ :D
    بیژن جان سلام
    ببخشید دیشب یهو من دیگه ج ندادم
    خون دماغ شدم : ))))))) نشد ج بدم شرمندم
    ممنون از پیام قشنگت مرسی
    بیژن این کتاب ترس و لرز رو داری می خونی؟

    من هنوز نگرفتم می خواستم برم بخرم امروز ارزش خریدن داره یا نه؟

    چطوریاس؟
    بلی
    ممنون. خیلی خوشحال شدم از همصحبتیت. جدی میگم. شب بخیر :gol:
    تلگرام بیشتر با آیدیه که!
    عه؟ اینجوریاس؟: ))
    نه دیگه. کتابو تو سکوت میخونن که بری تو بحرش. من دقیقا توصیفاتی که تا الان داشت رو تصور میکردم. نرم توش غرق بشم؟:D
    من که خیلی وقته ندیدمش. از همون موقع که از باشگاه رفت.
    پس اگه اینجوره ترجیح میدم نخونم. تو شرایطی نیستم که ذهنم مشغول بشه :)
    پس بریم تا هنگ نکرده
    تاپیک نقدش رو خوندم. انگار بعد کتاب آدم دچار غم سنگینی میشه. نه؟ :biggrin:
    یه کتاب هم هست در مورد ظهور و سقوط پهلوی. یکی هم بوده که خاطرات زن دوم شاه بود. قشنگ بودن. دوست داشتن. مخصوصا اولی رو زیاد مرور کردم. توی دوران دبیرستان
    از کتاب های شعر هم چیزی که بیشتر خوندم شمس و بعدش هم حافظ
    به قول خودت بستگی به شرایط و حال و هوای آدم داره.
    مثلا وقتی 16-17 سالم بود عاشق کتاب های مودب پور بودم. فکر میکردم نویسنده بهتر از اون نیست. الان هم بدم نمیاد ولی فکر میکنم باید کتاب هایی بخونم که بیشتر از اینکه سرگرمم کنه بیشتر ازش یاد بگیرم.
    رمان خوندم تو همون زمان کنکور متوقف شد :) البته بعد از دانشگاهم چند تایی خوندم بازم :)
    سینوهه رو خیلی دوست دارم. دوست دارم بازم بخونمش. کتاب شازده حمام هم قشنگه. اونم میخوام باز بخونم. البته این کتابو نصفشو خوندم. نصفشو مامانم بازگو کرد. که اون قسمتی که مامانم میگفت برام جذاب تر بود.
    بنظرم کتابش از اوناییه که تا مدتی توی حال و هوای کتابش میمونم :huh:
    خدا رحمتش کنه... روحش شاد باشه:gol:
    آره دقیقا
    میدونی؟ من کلا از تلفن خوشم نمیاد. اون وقت ها برام جذابیت داشت ولی خیلی وقته ترجیح میدم رو در رو صحبت کنم. خیلی زنای دیگه که عاشق تلفنن من نهایت تماس هام دو دقیقه یا سه دقیقه میشه.
    ولی واتساپ خوبه. یعنی بهتره چون من فامیلامو نمیبینم. دوریم. حداقل اینجوری هر روز حرف میزنیم. عکس رد و بدل می کنیم. ایناش خوبه!
    آره تلگرام زیاد جالب نیست. بعضی از همکلاسیام مشکل دارن با رد و بدل کردن شماره. برای اینکه دختر پسرا راحت باشن. تلگرامو انتخاب کردن.
    تازه شروع کردم. صفحه سی رسیدم تازه. تا اینجا دوست داشتم. فضاش یکم غمگین میزنه. اینجوره؟! :|
    چرا غریب؟ پس برم پیدا کنم پستت رو
    این کتابو خیلی وقت پیش زویی معرفی کرده بود که بخونم. زویی رو یادته؟ نخوندمش تا الان که فرصتش پیش اومد
    :)
    بهترین کتابی که خوندی چی بوده؟
    من نه. یاهو ندارم. خیلی وقته... شاید دو یا سه سال.
    الان فقط واتساپ و تلگرام دارم. که تلگرام هم خیلی وقت نیست دارم. حدود دو یا سه ماهه. جدیدا هم میرم چون با همکلاسیای دانشگاه گروه داریم.
    کاش موقعی که کتاب سمفونی مردگانو میخوندن. منم بودم...
    مرسی:D
    آره اینم هست. من هنوز زوده برام که بفهمم ولی خب یه کوچولو درک میکنم :|
    انشاالله :)
    خب پس سر به سر شد... خدا رو شکر که این وسط حقی ضایع نشد : ))
    ای بابا... بیژن خان کلا فلفل لازمیاااااا :biggrin:

    نه این چه حرفیه؟ شما مراحمی. نکنه من مزاحمم؟ :)
    میگن سن یه عدده. مهم اینه دل جوون باشه. واسه همین من همیشه 14 سالمه. یه وقت ها میگم حیف بودم. زودی بزرگ شدم. همون لحظه یاد مامان بزرگم میوفتم که همیشه میگه:
    -من حیف بودم که پیر شدم.
    انگار فقط خودش پیر شده :)

    غریبه نبود... داداشم خریده بود. اونم چون چند سال پیش که من کتاب پریچهر رو خونده بودم. انقدر براش تعریف کردم که خوندش. بعدا توی خرت و پرت هاش این کتابو دیدمو برداشتمش : ))
    اوه! ماشاالله دایی... من کتاب هام برام خیلی عزیزم. به کسی نمیدم. میگم اگه بخواین همین جا بخونین. نمیدم ببرید :D
    یه کتاب دارم از خودم بزرگتره. هدیه گرفتم. فکر میکنی برای چی؟! دو سال کتاب خوان برتر کتابخونه محلمون شدم. بار دوم این کتابو بهم هدیه دادن. خیلی دوستش دارم. هر کی میاد بخونه میگم زیاد کتابو باز نکن. نمیخوام باز بشه لای برگاش. تمام گلاسه هم هست:D
    فلفل! : ))
    من اون موقع ها کتاب از کتابخونه میگرفتم. چه حالی میداد... من همه کتاب های مودب پور رو خوندم. فقط کتاب پریچهر رو دارم. که اونم خودم نخریدم :)
    چشم... مرسی عالی بود :love:

    عه؟اصلا فکر نمیکردم از رمان های مودب پور خونده باشی. کدوما رو خوندی؟
    نه. خیلی کتاب های بهتر هست که بخونیم.
    خواهش میکنم :)
    آره :biggrin:
    چیو؟ رمن های مودب پورو؟:huh:
    رمان های مودب پور رو خوندیدن تا حالا؟
    توی کتاب هاش داستان عشقیش و شخصیت پردازی هاش تکرار شده و یعنی چیز جدیدی نداره.
    خب خدا رو شکر :gol:
    میدونی؟ چند صفحع اولشو که خوندم از اون کتاباس که باید توی سکوت و یه اتاق بشینی بخونی که متوجه بشی چی به چیه. از اون کتابای اتوبوسی نیست. میدونی چی میگم که؟! :huh::D
    ای بابا... خب از رمان های مودب پور شروع کنن. باورت میشه دو سال هست که اصلا کتاب نخوندم؟:huh:
    خودت چطوری؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا