salvador
پسندها
3,260

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مي گه هر سکه مي شه قلب باشه
    اما هر چي قلب شد ، دل نمي شه
    آره... انشاالله دلت همیشه شاد باشه که شاد بنویسی :D
    با اجازه من برم خندوانه ببینم :)
    چرا خب؟ بنویس باحاله! شاد و شنگولی بنویس :biggrin:
    عه؟ چونی چاکی؟:huh: چه جالب!
    نمیتونی چند تا شاد و بندری بنویسی؟:D
    آهان. ترکی یا کردی؟ :biggrin:
    حتی یادم نیست از کی یاد گرفتم : ))
    سلام :D
    کلا. خاطره. شعری چیزی. نمینویسی؟:huh:
    عه؟ پس برم بخونم
    خواهش میکنم. خوش گلدی :D
    اورسولا گفت:ما از اینجا نمیرویم, همینجا می مانیم, چون در اینجا صاحب فرزند شده ایم.
    خوزه گفت:اما هنوز مُرده ای در اینجا نداریم, وقتی کسی مُرده ای زیرخاک ندارد, با آن خاک تعلق ندارد.
    اورسولا با لحنی آرام و مصمم گفت:اگر قرار باشد من بمیرم تا بقیه در اینجا بمانند,خواهم مُرد..

    صدسال تنهایی-گابریل گارسیا مارکز
    ترسم از این است که یک شب
    بخواهی به خوابم بیایی و من
    همچنان به یادت
    بیدار نشسته باشم ...
    - سیدعلی صالحی
    ولی باور کردنی نبودااااا :biggrin:
    چترو باید بخرم :D
    انشاالله بسلامتی
    موفق باشی

    میگما بیژن. دست نوشته ای چیزی نداری؟
    مرسی :D
    عههههههههههه؟ پس هوس بی خودی کردم من! :biggrin:
    نوچ. تابستون سیریش شده ول نمیکنه!... حالا دو روزی هست که یکم خنکه البته شبا
    مگه چند میخوابی؟
    وا مگه میشه؟
    برف میاد ولی کم... من برف یه متری دلم میخواد :D
    آی سر به هوا! :biggrin:
    پاییز هم پیداش نیست اینورا... چقدر ناز میکنه!

    امروز بود. یکم خستم. همش میخوام خودمو سرگرم کنم که خوابم نبره. دو شبه خیلی دیر میخوابم. مامان صداش درومده :D
    تنها چرا؟:huh:
    من از وقتی یزد اومدم زمستونا دوست دارم چایی نباتو :biggrin: کاش برف بیاد... هوس کردم :|
    دمش گرم ولی من چتر گرفتنو دوست داشتم. وقتی مه میشد که دیگه عاشقش بودم. از مه بیشتر از برف و بارون خوشم میاد. به به!
    :gol:
    باشه حتما :)
    ایووووووووول! : ))
    آره واقعا دمش گرم
    چایی نبات هم خوبه :biggrin:
    خوش به حالت. ما که برف نداشتیم. نهایتش بارون بود و مه که اونم حال خودشو داشت و تعظیلی تو کار نبود. جدیدا به خاطر گرئ و خاک تعطیل میکنن که ما هم دیگه مدرسه برو نیستیم :|
    شکر :gol:
    سلام. خوبم خوبی؟
    مرسی. وقت تو هم بخیر:gol:
    چرا نتونی؟
    باشه. چشم هایش رو دانلود کردم روم سیاه. بخونم بعد میرم میخرم :)
    اوه گفتی راوی. مسیر داستان و اینا. توی سمفونی مردگان همین سرما و برف و زمستون غمگین تر میکنه موضوع رو. مثلا خیلی جاها تم در اون قسمت غم انگیز نیستاااا ولی چون توی فضای داستانی، همین سرما و کلاغ ها و برف فضای غم انگیزی تداعی میکنه. جالبه این قسمت ها که کلاغ ها میگن:
    برف. برف :)
    سلامتی. خدا رو شکر همه چیز خوبه. تو چه خبر؟ ااوضاع براهه؟
    آره خب...
    درست میگی... واقعا حرفه ای نوشته شده.
    کتاب خوب معرفی کن بیژن خان. پاییز و زمستون. کتاب و چایی نبات و شوفاژ با هم میچسبه! :biggrin:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا