mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ايــن فنجــان قهــوه هــم تمــام مــي شــود
    و از ايــن کــافــه هــم خــواهيــم رفــت!
    و مــن هنــوز بــه حــرف هــايــي فکــر مــي کنــم
    کــه بــراي نگفتــن داريــم . . .
    شاعر: میلاد تهرانی
    من یاد گرفته‌ام “دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد…”

    دل می‌خواهد…!

    ولی نمی‌دانم چرا
    خیلی‌ها…
    و حتی خیلی‌های دیگر…!

    می‌گویند:
    این روزها…
    دوست داشتن
    دلیل می‌خواهد…!!

    و پشت یک سلام و لبخندی ساده…
    دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده،
    دنبال گودالی از تعفن می‌گردند!

    اما

    من سلام می‌گویم
    و لبخند می‌زنم
    و قسم می‌خورم
    و می‌دانم

    “عشق” همین است… به همین سادگی…
    که چه زیباست عاشقی در هوای دونفره

    ببند چشمانت را و مرا از عمق وجودت احساس کن

    من احساسم را از نگاه تو سرشته ام .....

    و تو را سرچشمه اشعارم خوانده ام .....




    آغوش تو گناه نیست
    من در آغوش تو آرامش یافته ام
    كه هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست
    آغوش تو گناه نیست
    من در آغوش تو امنیت را احساس كرده ام
    كه در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست
    آغوش تو گناه نیست
    من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس كرده ام
    كه در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست
    پس امانم بده
    كه تا ابد در دل این زیبایی
    آرامش یابم


    یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم

    اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست.............
    اغوش تو که باشد

    و تپش های قلبت میشود

    لالایی کودکانه ام

    کنارم بمان

    میخواهم

    صبح چشمانم در نگاه تو

    بیدار شود....

    عشق من

    این برکه اب میداند که جاری قلبم به اب تورا روان احساس خود میداند ....


    این برکه میداند که من ارامشم را در اغوش تو دارم ...


    مگر میتوان دید و نشنیده گرفت سکوت لحظه های دلتنگی یار را ......


    من دلتنگم .......دلتنگ تو که اواز درونت مرا بی تاب تر از قبل به حکم فرمانی قلبش میخواند ....


    ای کاش بیایی ......و این فاصله را به حقیقت هم اغوشی مان تبدیل کنی ....


    دلم تو را میخواهد .......نگاهت را .....دستانت را ....


    چقدر بیتانم .........بدنم سست از تصور اغوش تو .......


    این تصور برای من حقیقتیست از قلبم .........که تو را برای من به محفل عاشقان میخواند ....


    زندگی من .....




    Click here to view the original image of 1024x729px.
    زندگی من ..

    دل به دل میگوید که دلدار کیست ...که صندوقچه ی اسرار خاطرات چیست ...

    دلم غوغای عشق است و بس ..

    مگر عاشقی کار دلدار نیست ؟

    پس چرا تورادراین محفل رویایی زمزمه یار نیست ؟

    من مملوء از هر چه احساس دلواپسی ..تو را میجویم وانتظارم را پایانی نیست ..

    کجایی یار من ؟...که من از احساس تو در قلبم سرشارم و بس ...

    مرا شمیم بی قراری جوشان است و بس ...

    توئی تکیه گاه من ..

    مرا حبس کن در اغوشت ...که تو را زندانی از ابدیت ترانه ی ارامش است ...

    میخواهم ساکن شوم دنیا را

    دنیای من اغوش توست ..

    ساکن شوم کوچه های عشق را

    که همان قلب توست ...

    میخواهم بشنوم نغمه های روز های زندگی در سایه ی عشق را ...

    که همان ترنم صدای توست ..

    میخواهم .. عطر نفسهایت را در نوای کوچه باغ عشق ساکن نشینم ...

    که همان نفس کشیدن ازبازدم نفسهای توست ..

    مرا همراهی از دل باش ..مرا همراه روزهای وصال درمیعادگاهمان در اغوش یکدیگر باش ...

    دوستت دارم

    شاهزاده ی من ...

    می مانم

    مینویسم ........


    نمیذارم چراغ این خانه خاموش شه ....

    زودتر برگرد

    من اینجا می مانم .......


    ​عشق من

    قلبم را تا به ابد به تو هدیه میدهم ......

    نگاهم را

    دستانم را به تو هدیه میدهم ..

    امانتی از من به تو ..باورم را به تو هدیه میدهم ....

    من یک انسانم ....از جنس خاک ...از جنس اب ...از جنس باد ...از عشق هوای نفسهای پروردگارم ...

    پیچک عشق را در وجودم نهفته ام ...و تو را محصور عشقم میکنم ...

    مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم!

    بوی عطر تنت را مدت هاست به انتظار نشسته ام ...

    با نگاهم به دنبالت میگردم ...

    توئی تنها بهانه دلخوشی هایم

    تنهایت نمیگذارم ....

    رهایت نمیکنم ....


    تو با نگاهت ..عشقت را در قلبم میپرورانی ....

    دوستت دارم ....

    زندگی من .....

    مانی...............
    این روزها یکرنگ که باشی چشمشان را می زنی !





    خسته می شوند از رنگ تکراریت ، این روزها دوره ی رنگین کمان است .
    نگاهت هر قدر هم که دور باشد
    آرامم میکند . . .
    و آوای آمدنت را
    در گوشم زمزمه . . .
    چقدر رسیدنت را دوست دارم . . .
    آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی . . .
    تنها برای
    ” تــــــو ” ،
    چه زیبا میگفت مترسک

    وقتی نمیشود رفت...

    همین یه پاهم اضافست.......
    قلم شکست...

    از بس مشق کردم نگاهت را...

    اشکم در آمد...

    از بس خیره شدم به باد...

    این جا هیچ کس نمیداند که من

    در پی صدایی آواره شدم،

    فقط صدایت مانده در خاطرم... من صدایت را مشق می کنم...

    .
    .
    .
    سلام آقا مانی خوب هستین؟؟

    ممنون برای متن و تصویر زیباتون

    شرمنده من با موب اومدم نت بعدا جبران میکنم
    جالب است که ندیده ام تو را و هیچ تصویری برایت ندارم...
    ولی واقعیت من زیر سایه ی نام مجازیِ توست...
    می شنومت بگو...
    می گویمت که پنجره ام به سوی تو باز است...
    من همیشه منتظر شنیدن خبر خوشبختی توام!


    ​عشق من

    قلبم را تا به ابد به تو هدیه میدهم ......

    نگاهم را

    دستانم را به تو هدیه میدهم ..

    امانتی از من به تو ..باورم را به تو هدیه میدهم ....

    من یک انسانم ....از جنس خاک ...از جنس اب ...از جنس باد ...از عشق هوای نفسهای پروردگارم ...

    پیچک عشق را در وجودم نهفته ام ...و تو را محصور عشقم میکنم ...

    مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم!

    بوی عطر تنت را مدت هاست به انتظار نشسته ام ...

    با نگاهم به دنبالت میگردم ...

    توئی تنها بهانه دلخوشی هایم

    تنهایت نمیگذارم ....

    رهایت نمیکنم ....


    تو با نگاهت ..عشقت را در قلبم میپرورانی ....

    دوستت دارم ....

    زندگی من .....

    مانی...............

    من ...منم ....

    من همان عاشق دلم کز دلت بیرون رفت ....

    من همان عشقم ....من همان سکوت لحظه های شبنمم ....

    زندگی را دوست دارم در این مامن گاه عشق ....

    زندگی را چون طراوت ....با تو ای یارم .... عاشقانه دوست دارم ....

    عشق را دوست دارم ...عاشقی را دوست دارم..... از همان اول که این دنیای زیبا را به چشمان سیاه خود بدیدم ...

    من تو را دیدم .....

    تو را در این زیبا دلی عاشق گزیدم ....

    تو را دیدم .....تو را با دو چشم ارغوانیت در دل شبهای تارم .....یار و همدم خود بدیدم ....

    شدم غاشق به این دل ....به این نگاه سرچشمه ی عشقت ....

    تو را دیدم ....در اغوشم ....تو را زیبا ....تو را همدم ....تو را عاشق بدیدم ....

    بیا همراه من باش ....

    که من عاشق به این دل ....تو را عاشق ترینم ...



    نرگس فاطمی

    :gol:


    [IMG]
    گاهی در سکوت خانه ام بی هیچ حرکتی منتظر می نشینم
    و تو
    نیامده،می روی!...
    شادمان باشی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا