mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من نمیگویم درین عالم
    گرم پو، تابنده، هستی بخش
    چون خورشید باش
    تا توانی
    پاک، روشن
    مثل باران
    مثل مروارید باش
    فریدون مشیری
    بگذار برایت چای بریزم
    امروز به شکل غریبی خوبی
    صدایت نقشی زیباست بر جامه­ای مغربی
    و گلوبندت چون کودکی بازی می­کند زیر آیینه­ها
    و جرعه­ای آب از لب گلدان می­نوشد
    بگذار برایت چای بیاورم، راستی گفتم که دوستت دارم؟
    گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
    حضورت شادی­بخش است مثل حضور شعر
    و حضور قایق­ها و خاطرات دور
    با خیابان کار ندارد
    کسی که از تو نشانِ خیابانی را می­جوید
    تو کجایی سهراب؟آب را گل کردند...چشمها را بستند و چه با دل کردند....
    وای سهراب کجایی آخر؟....زخم ها بر دل عاشق کردند....خون به چشمان شقایق کردند...
    تو کجایی سهراب؟که همین نزدیکی عشق را دار زدند،همه جا سایه دیوار زدند...
    ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی است!دل خوش سیری چند؟

    صبر کن سهراب قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیــــــــــــرم
    هرجا برات گریه کنم بهشته یا اباالفضل
    زهرا به روی قلب من نوشته یا اباالفضل

    به بیقراری ام مینازم میسوزم از عشق و می سازم
    هرجا که اسمتو بیارن بی اختیار دلمو می بازم

    ای کاش دل درمونشو ازت بگیره امشب
    بین همین سینه زنی برات بمیره امشب

    حرم قشنگت آرزومه نوکری تو آبرومه
    به عشق تو زنده می مونم بدون تو کارم تمومه

    چشمهای بی مقدارمو به پرچمت می دوزم
    تقدیر من اینه آقا از عشق تو بسوزم

    هر جا برات گریه کنم بهشته یا اباالفضل
    زهرا به روی قلب من نوشته یا اباالفضل

    تو روضه ی زخم مدینه گریه برات چه دلنشینه
    چشام توی دریای اشکه وقتی که خوابتو می بینه

    از دولت عشق تو شد دلم غلام زهرا (س)
    به دست تو زندگیمو زدم به نام زهرا (س)

    نشد که تو بگیری آخر تقاص دادهای حیدر
    هنوز منتظر نشستی برای انتقام مادر

    با یاد ظلم کوچه ها بیاد حسرتی تو
    از داغ زهرا مادرت زخمی غیرتی تو

    هر جا برات گریه کنم بهشته یا اباالفضل
    زهرا به روی قلب من نوشته یا علی مدد
    رفیقِ شب پرسه و اشک...رفیق هم بغض و سکوت
    تَن خسته از تنهاییم...با تو همین جا رو به روت
    انگار نه انگار با منی...یخ زده قلبم از غمت
    لبریز شو از قصه ی من...تا گریه هام می بَرمت
    وقتی می گم دلم شکست...تا عمق فاجعه برو
    این غم کهنه و بزرگ...می طَلبه اشک تو رو
    گلایه کن،حرفی بزن...تنهاییمو ترانه کن
    سهم منو از بودنت...تعبیرِ عاشقانه کن
    خسته شدم از رخوتت...زانوی غم بغل نگیر
    مثل یه پروانه نسوز...مثل یه نفرین نَمیر
    ترانه مُرد،نفَس گرفت...قصه به جایی نرسید
    هیشکی به غصه نه نگفت...هیشکی رو غم خط نکشید
    دوست داشتنت در من بی انتهاست
    هر کس هر چه میخواهد بگوید
    هر طور دوست میدارد بنگرد
    اما میدانی من تو را
    دوست میدارم
    و دل تنگ تو میشوم
    اخر زمان بی انصاف
    انقدر عجول هست که
    وقتی نیستی را طولانی میکند
    وقتی هستی را کوتاه
    چقدر دلم میخواست
    لحظاتی که
    کنارت میایم زمان متوقف میشد
    و تا
    ابد در کنارت میماندم
    آدم چیســت؟!آه و دم!
    آه از دمــی کــه
    ایــن همــه ســاعــت طــول مــی کشــد . . .
    شاعر: شمس لنگرودی
    دلم براي كسي تنگ است

    كه آفتاب صداقت را

    به ميهماني گلهاي باغ مي آورد

    دستهاي سپيدش را

    به آب مي بخشيد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه چشمهاي قشنگش را

    به عمق درياي واژگون مي دوخت

    وشعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند

    دلم براي كسي تنگ است

    كه همچو كودك معصوم

    دلش براي دلم مي سوخت

    و مهرباني را

    نثار من مي كرد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه در شمال ترين شمال

    دنیاست

    و من دلم برایش

    تنگ است
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا