سلام مهندس پژمان
خوبید دستیار مدیر محترم
عصبانی هم میشیم برادر من
مگه ما آهنیم

دیروز تلفنی با آقایی که همیشه گوشیمو درست میکردند قرار گذاشتم
ظل گرما رفتم در مغازه اشون ،نبودن
زنگ زدم گوشیشونو خاموش کردن
یعنی میخواستم خودمو پرت کنم وسط خیابون

خیلی هوا کثیف بود کلی خاک خوردم
بردم یه جا دیگه درستش کردم
حالا که برگشتم خونه؛ موقعی که داشتم سیم کارتو میذاشتم،اشتباهی باطری اون یکی گوشیو گذاشتم
اومدم شارژکنم شارژنمیشد
خلاصه بعد کلی غروولند به زمین وزمان، ساعت یک شب فهمیدم چه اشتباهی کردم
