هرگز به دست اش ساعت نمی بست
 روزی از او پرسیدم
 پس چگونه است
 که همیشه سر ساعت به وعده می آیی؟
 گفت:
 
 ساعت را از خورشید می پرسم
 پرسیدم
 روزهای بارانی چطور؟
 گفت:
 روزهای بارانی
 همهی ساعت ها ساعت عشق است!
 - راست می گفت
 یادم آمد که روزهای بارانی
 او همیشه خیس بود