دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
    یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/413968-موفقیت-پله‌-پله-اتفاق-می‌افتد
    #خــــود-آزاري يعنــــي ، ميــــري اونجاهايــــي کـــه باهاش #خاطــــره داشتــــي و ، بــــه #يــــادش مــــي ميري...
    سلام دوست عزیزم..............ممنون که به تایپکا سر زدی...........خیلی خیلی مرسی:gol::gol::w27:
    در ضمن متنتون بی نظیر بود...........:w30:
    غزل پنجره
    یک کلبه ی خراب و کمی پنجره

    یک ذره آفتاب و کمی پنجره



    ای کاش جای این همه دیوار و سنگ

    آیینه بود و آب و کمی پنجره



    در این سیاه چال سراسر سوال

    چشم و دلی مجاب و کمی پنجره



    بویی ز نان و گل به همه می رسید

    با برگی از کتاب و کمی پنجره



    موسیقی سکوت شب و بوی سیب

    یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره
    اففرين بر تو...بين چه بچه حرف گوش كنيه... .....ديگه كم كم داري سره راه مياي....:دي
    دوست دارم دستم به اوني كه دوستش دارم برسه ...
    بگيرمش و يه عالمه كتكش بزنم ....
    _ يهو وسط كتك زدن _ بزنم زير گريه و بگم :


    آخه ديووووونه !!!! دلم واست تنگ ميشه ...


    اينقدر ازم دور نباش ....
    آدم های کنارم
    مقل جمعه می مانند
    معلوم نمی کند
    فرد
    هستند یا
    زوج
    پر از ابهامند.....
    ای جونم عزیزم...........................عجب متن زیبایی بود......حقا ک دختر خودمی:biggrin:
    فدای چشای شهلاییت بشم من........عزیز دلم دوست دارم.......مواظب خودت باش.....:redface:
    I asked god to make my spirit grow
    God said no, You must grow on your own but i will prune you to make you fruitfulاز خدا خواستم روحم را رشد دهد.فرمود: نه تو خودت باید رشد کنی. من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم
    تا بارور شوی.
    چــه حقيــر و كوچک اســت آن کســی كــه بــه خود مغــرور است...
    چــرا كـــه نمی دانــد بعــد از بــازی شطرنــج،
    شــــاه و سـربــاز هـمــه در يک جعبــه قــــرار می گيرنـــد...
    این روزها "دوستت دارم" ها دیگر قلب کسی را به تپش وا نمیدارد و گونه کسی را سرخ نمیکند.
    مشکل از دوست داشتن نیست ، مشکل از تکرار است.
    صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.
    صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.

    صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است.
    صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
    و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار می کنی، هشیار باشی و بدانی چه می کنی ...
    پسرک از پدر بزرگش پرسید :
    - پدر بزرگ درباره چه می نویسی؟

    پدربزرگ پاسخ داد :
    درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی، تو هم مثل این مداد بشوی !
    ...
    پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید :
    - اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام !

    پدر بزرگ گفت : بستگی داره چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی :
    سلام

    مرسی بابت همه چیزا

    همه شون واقعیته

    تو شب تا صبح اینجا بودی

    خواب نداری تو
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا