B
پسندها
2,299

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باشه دیگه نمیگم.......

    گناه داره....تو هم اگه دلت بهش میسوزه حواست باشه مجبورم نکنی دوباره سوارش شم....:d
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/378199-بازی-ادامه-داستان?p=5630225&viewfull=1#post5630225
    خوب میخواس خره شیطون نشه خوووووووووووووو....به من چه.....:d
    مرسی....:smile:

    ببینم بهنام ... تو چرا انقدر سنگ خر شیطون به سینه میزنی؟؟؟؟

    بذا چاق شم اونم اون زیر له شه خوووووووووووووووو:d
    اتفاقا نمیخوام دنبال بهونه برا سوار شدن باشم:lol:

    اینطوری بهتره...:d

    فعلا
    منو باش کلی فک کردم به این نتیجه رسیدم.........................:w06:

    بس که پر روووووووووووووووووویی تو پسر:d

    من میرم شام...فعلا بابای:lol:
    بچه ها تولد دوست خوبمون chik.chik.jhik تو مهر همون لاکپشت دوست داشتنی
    کجا فرستادیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:cry:

    پیداش میکنم به وقتش:d

    راستی یه چیزی راجع به اون داستانه که گفتی....

    ایشالا برا تو هم اتفاق می افته ولی نقش پدرو عوض کن....فهمیدی که؟؟؟؟:d
    آره مگه تا حالا دروغم شنیدی از من؟؟؟؟:cry:

    نه بابا فقط حوصلم سر رفته....:w05:

    این دفعه رو اون پرتم کرد پایین..ولی دفعه بد سوار شم دستم اومده چطوری دیگه نیام پایین:d
    سلاااااااااااااااااااااام.....:w05:

    هیچی.....چهره ی الانمو برات فرستادم......:cry:

    آخه...

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    از خر شیطون پیاده شدم:D
    سیلام
    شما مارو نمیبینی خوشی بچه کم رو؟؟؟؟
    سلام
    خوبی؟
    بدنیستم.
    هنوز ک هیچکار .میخام یه پست بزنم بیا نظرتو اونجا بگو ممنون
    شرمنده ديروز يهويي رفتم....
    نه همينجوري ميخواستم بدونم كي ميري كچل شي ديگهههههه
    آش پشت پا تو بخوريم "از اين آش رشته هاي اردبيلي"
    " بادی کانتورینگ " یا شکل دهی متناسب اندام
    عجيب‌ترين چيزهايی که باعث ســرطان می‌شوند
    زیبایی شما در خون شماست...

    سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
    آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
    تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
    جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
    سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
    دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
    آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
    چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
    خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
    خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
    چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
    همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت
    ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
    خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
    ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
    که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
    ای بدک نیستم آقا داداش:D
    خندم گرفته... میدونی قدیم ترا، به زن های مسن فامیل آبجی خانوم، و به مردای مسن فامیل آقا داداش میگفتن... :w15:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا