ببين من كاري به اين ندارم كه الان تو قلب شما يا تو صفحه ي شما جا دارم.............بزار جامو بگيرن
عزيزم جاي تو رو كه كسي نه تو قلب من نه تو صفحه ي من نگرفته...........تا وقتي واسم مهميو ارزش داري به موندن در كنار من و هم صحبتي با بنده محكومي
شرمنده............كه ديگه جايي ندارم...............
بابا ما كه از تو صفحت سيب نچيديم..............چرا با سكوتت اخراجم مي كني
من كه ول كنه قضيه نيستم..................من زير درخت سيب نشستم تكونم نمي خورم
حالا ببين..............عمرا بي خيالت نمي شم
دكي جان با من قهري................تو رو خدا
من از اين فاصله ها بيزارم
من تو و عشق تو رو كم دارم
من دلم مي خواد كنارم باشي
.
.
مي توني فاصله رو برداري............
يا منو تو حسرتت ميزاري؟
تو كه هم صحبت اين شبهامي
اخرين دل خوشيه دنيامي
به تو وابسته شدم اين روزا
تورو هرشب مي بينم تو رويا
سلام عزیز
شرمنده که دیشب زود رفتم
درها به طنین های تو واکردم
هرتکه را جایی افکندم پر کردم هستی ز نگاه
بر لب مردابی پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم رفتم به نماز
خاری یاد تو پنهان بود برچیدم و پاشیدم به جهان
در زندگی مشو مدیون احساس کسی ، تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ، زندگی دفتری از خاطره هاست ، یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ، یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسر سختی هاست ، چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم
سلام قلب من ...........سلام عمر من................سلام هستيه من.........................
دلم به اندازه ي ستاره هاي اسمون برات تنگوليده بود...............شرمنده كه بنده به جدايي از شما محكوم بودم............نتم تازه امروز وصل شد
دوست دارم.......دوست دارم..........دوست دارم.........دوست دارم
هر وقت خواستي بدوني کسي دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببيني اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشيد بدون برات ميميره . اگه سرشو انداخت پايين و يه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو ميميره و اگر هم خنديد بدون اصلا دوست نداره
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم