زندگی بافتن یک قالیست نه همان نقش ونگاری که خودت میخواهی نقشه را اوست که تعیین کرده تو در این بین فقط میبافی نقشه را خوب ببین نکند اخر کار قالی زندگیت را نخرند
دل که رنجید از کسی ، خرسند کردن مشکل است ، شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است ، کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد ، حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است .
ووووو !! ایول چه دانشاهتون با کلاس !! چه دانشکده های شیکی !! عجب پری !! چه دمی ... اما خدایش دانشگاه دولتی بیشتر بهشون میرسند با وجود اینکه ما بیشتر پول میدیم دلم میخوااد فقط سر در ورود اصلی دانشگاهمون ببینی مث بگم چی میمونه اصلا یک تابلو وارمی نداره که بفمی الان این چیه !!! فقط یک مشت حراست زن و مرد با کاغذ ایستادن تذکر میدن و شماره دانشجویی مینویسن انگار مهدکودک !!! انگار نه انگار هر کی میااد دانشگاه بزرگ شده خودش اگه بخواد وبفهمه رعایت میکنه نخواد که هیچی ... !! من دوباره افتادم روو دنده پر حرفی شرمنده سرتم درد اوردم !! میرم بخوابم شبت شیک هانی بوووووس بای
یا نمی خواست بدونه شب تنهایی چیه درد پریشونی چیه
گل من ای گل من اون غزلگویی چی شد
عشق جادویی چی شد
نغمه ی جادویی چی شد
بی تو دلتنگ شدم باغ بی رنگ شدم
ناله در چنگ شدم شکسته آهنگ شدم
دل من عشقو شناخت توی این شعله گداخت
واسه اشک نیاز قبله آهمو ساخت
من شبا نخفته ام با غمت شکفته ام
از همه چلچله ها نام تو را شنفته ام
من اگر به سنگ غم چینی شکسته ام
با کسی نگفته ام عهدی که با تو بسته ام