کجاش زشته آخه؟!
کی میگه نیستم؟ هستم :دی
کی میگه نیستم؟ هستم :دی
بنازم به اون ستونا که پفکای من خوردشون میکرد..اخه اینم زندگی بود واسه من ساخته بودی
..بعدشم پفک واست خوب نبود..من به فکرت بودم ملو..پفک سیری کاذب ایجاد میکرد
..اونوقت غذا نمیخوردی..اوااااا..کجا نون و ماست بود..نگو اینجوری ابرومونو حفظ کن...چیزززز خب....همیشه که نبودد..یه شب نون پنیر بود یه شب نون و ماست..تنوع غذایی داشتیم بابا ملو...این بود جواب زحمات من
روزهای پرخاطره




..مجبور شدم خودم برم آجر بندازم بالا
..رخت بشورم.
.دیگ بسابم..بچه همسایه رو نگه دارم..یخ حوض بشکنم
(و خیلی کارای دیگه که به دلیل زیقِ (زیغ، ذیق،ظیغ خودت بقیه جایگشت هاشو حساب کن
) وقت نمیگم) تا پایه های سست دوتا زندگی رو ( منو تو
..هویج نداریم خونه..برگشتنی یه کیلو بخر..یا میخوای به مصوم بگم تو توی زحمت نیفتی




..از صب تا شب کار میکنیم
