mahdi271
پسندها
453

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای بابا ! اطلاع نداشتم ! من کسی رو که بهم سرچ عکس رو یاد داد که فراموش نمی کنم

    می خواستم احوال پرسی کنم گفتم شاید باعث اذیت بشم :)
    سلام

    نه بابا اصلا قصد بدی نداشتم ! ولی ترسیدم استادم ازم ناراحت باشه ! دیدم دیگه سری نمی زنید به حقیر گفتم جویا بشم :gol:
    سلام اقا مهدی
    خوبی خوشی ؟
    کارها خوب پیش میره
    چ میکنی با سال جدید
    برام دعا کن اا قا مهدی
    د ع ا
    سلام مرسي داداش
    تو خوبي؟
    ممنونم..سال نو تو هم مبارك...اميدوارم سالي خوبي داشته باشي.
    خواهش ميكنم عزيز.
    سلام ببخشید حالم روبراه نیست نمیتونم زیاد بنویسم
    فقط همین چند کامه رو نوشتم بی ادبی تشه
    تو مگو ما را بدان شه بار نیست/ با کریمان کارها دشوار نیست
    چون در این دل برق مهر دوست جست/اندر آن دل دوستی می دان که هست

    راستی این تیکه سوتی رو هم خوندم ببخش ها یه کم کنجکاوم خوووووووووو
    چقدر بانمک بوده
    خندیدمممممممممممممممممممممممممم
    راستی این تیکه سوتی رو هم خوندم ببخش ها یه کم کنجکاوم خوووووووووو
    چقدر بانمک بوده
    خندیدمممممممممممممممممممممممممم
    ايشالا داداشي...
    خوشحال شدم اومدي عزيز
    من فعلا با اجازه برم سراغ ناهار بچه ها كه الانه كه منو بخورن... [IMG]
    روز خوبي داشته باشي عزيز [IMG]
    چه جالب...پس تقريبا هم سن و سال خودتون هست
    اما اين بنده خدا هم سن و سال نبود...منم اصلا فكرنميكردم استاد باشه چون اصلا به تيپش نميخورد...
    اوه اوه اوه...دقيقا يادمه منم يه همچين كاري كرده بودم....فراموشش كرده بودم داداش...
    يه روز سركلاس بوديم ..ماه رمضون بود...منم روزه نبودم...داشتم واسه خودم يه لقمه نون وپنير و سبزي جانانه ميخوردم...البته از قبل لقمه هاي كوچيك كوچيك درست كرده بودم كه بتونم تندتند بخورم...بعد دقيقا همين اتفاق افتاد و منم به استاد تعارف كردم...نميشناختمش ..يكي از استادامون فكركنم منطق بود بيمار شده بود اين بجاش اومده بود...منم بهش تعارف كردم...اونم اصلا دستم رو رد نكرد و نشست يه دل سير نون و پنير سبزي نوش جان كرد..چشمام چهارتا شده بود..گفتم اين طفلي چقدر گرسنه بود ماه رمضوني چه ثوابي كردم...بعد گفت هنوز بچه ها نيومدن...يا من زودتر اومدم...گفتم واسه چه كلاسي گفت الان ساعت كلاس منطق هست ديگه ...گفتم نه استاد نداريم....گفت پس من برگ چغندرم...يهويي لقمه همچين پريد تو گلوم كه داشتم خفه ميشدم....اما بعداز اون خيلي باهم رفيق شديم...استاد نبود فرشته بود....آخر ترم هم يه حال اساسي به همه داد و سختترين درسمون رو نمره گرفتيم اونم عااااااالي...
    عجب...فكركنم همين روزهاست كه همايش آب رو وسط كوير لوت بذارن.... :w15:ببخشيد نتونستم نخندم... :w15:
    ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا...؟!
    وعده دیدار ما؟...
    تو را من چشم درراهم مولا جان
    بیا و به خاطر یاران ظهور کن...ظهورکن...
    سلام

    آغاز بكار مجدد تاپيك صحيفه سجاديه از دعاي بيست و شش به بعد ....

    خوشحال مي شم همراه بشيد و در صورت تمايل دستنوشته ها و مناجاتتون رو هم قرار بديد
    اشكال نداره داداش...خودتو اذيت نكن...من فول آلبوهاشون رو دارم...فقط اسم آهنگهايي كه ميخواي بذاري رو برام بگو .
    دست گلت درد نكنه اينقده زحمت كشيدي.
    باشه داداش زحمت كشيدي ...دستت درد نكنه
    ايشالا فردا درست ميشه.
    علیک سلام
    چقدر پکر
    مشکلی پیش اومده؟
    خوب هستین؟
    مرسی که به یادین
    شاد باشین همیشه
    سلام خوب ییییییییییییینننننننننننننننننننننننن؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا