با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت ، روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد m4material ....
برایت از طلا تختی، مسیری رو به خوشبختی
برایت عمر نوحی را، وقارت همچو کوهی را
برایت صبر ایوبی، حیاتی مملو از خوبی
برایت شاد بودن را، ز غم آزاد بودن را،صداقت را ... دعا کردم...
بار دیگر هنگامه ی جلوه ی طبیعت فرا می رسد،و نعمات الهی سبد سبد بر سر بندگان فرو می ریزد ، طبیعت جامه ی نو به تن کرده و موجودات مستانه این شادی را سپاس گوی خالقی می شوند که هر سال انتظار سرد زمستان را با گرمی و طراوات بهار جایگزین می کند. امسال هم چشمان منتظرمان بر جاده ی سبز دوخته می شود ، اما امسال دیگر می دویم تا غیبتمان را با حضورش رنگ بهار بزنیم و او قلوب و ابصارمان را منقلب کند آنگاه که زیر لب دعای تحویل سال را زمزمه می کنیم که :
یا مقلب القلوب و الابصار
یامدبر اللیل و النهار
یا محول الحول والاحوال
حول حالنا الی احسن الحال