نسلی که ما بودیم ... نسل کم توقعی که اگر به موی سرش، به روسری و پوششاش، به دورهمیهای هر از گاهش ایراد نمیگرفتند میرفت که نسل سر به راهی بماند. نسلی که چیز زیادی نمیخواست، داشت عادت میکرد به آنهمه محدودیت که تنهامهم کم و زیادش بود. دلش به حاشیهها گرم بود، به هر از گاهی تئاتر شهر رفتن، کتابهای ممنوع را از دست و بال دستفروشها درو کردن و این میانه فیلم به زبان اصلی دیدن