یادته اون شبای گریه ی ناودون یادته
شب تو کوچه با تن خیس زیر بارون یادته
چه با دلهره سر قرارمون میومدی
ولی با اون همه ترس بوسه ی پنهون یادته
وا می شد پنجره هامون رو به هم وقت سحر
خنکای نسیم صبح خروسخون یادته
گاهی وقتا قهر می کردی واسه بدقولی من
می شدی زود مثه بچه ها پشیمون یادته
چقده آتیش سوزوندی با نگات توی دلم
مثه چشمات بازیگوش بودی و شیطون یادته
همیشه به من میگفتی یعنی می شه که یه روز
بگیره زندگی ما سرو سامون یادته
یادته ؟