سلام به یگانه مدیر باز نشسته ، مهران خان خودمون
خوبی عزیزم؟؟؟
امسال دوست ، سال دیگه غریبه!!!
کجایی پسر؟؟؟
خوبی عزیزم؟؟؟
امسال دوست ، سال دیگه غریبه!!!
کجایی پسر؟؟؟
-
لرد کبیر به سلامت باد
تا بری اونجا هواتو دارم پسر
بسوزد انکه سربازی به پا کرد / تمام مادران را چشم به راه کرد / همه میگن که سربازی دوساله / نمیدانند عمر یک جوانه/اگراهواز شودباغ بهشتی/ نمی ارزد به یک دیوار خشتی/لباس ارتشی رنگ زیمنه /دل سرباز همیشه غصه داره/خودت گفتی برو دوسال دیگر/نگرم بحر تو یاری دیگر/چرا مادر مرا بیست ساله کردی/میان پادگان اواره کردی/شبهای نگهبانی در هنگ/میشمارم ستاره ها رو با دلی تنگ/بیا نازنینم از این اهواز گذرکن/با این عزیزت دردل کن/عزیزت گشته محکوک به خدمت/برو هرکاری میخواهی بکن تو/غذا میدند همراه چای/کلاغ ژر میبرند عزیزم کجایی/دوسال سربازی بود مشکل/امان از دست این دخترای خوشگل/دوسال سربازی شش ماه اضاف شد/ستم بر ما نشد بر دخترا شد
مهران اینو شنیدی؟
سندی:سربازی:دی
نشنیدی بشنو جانا
نرفتم حاجی. میرم حالا.
بابا ایول!! کار درست!! خداکنه من قشم نباشم فقط.
لرد با ماست!!
آره حاجی. من منتظر آتی بودم که برگرده. قرار بود دیروز برگرده. فعلا که خبری ازش نیست.
باهاش حال نمی کنم وگرنه خیلی وقت پیش این کار و می کردم حاجی.
میام حاجی. بریم. اسپم داره؟ما رفتیم پسرک....برات ارزوی بزرگ شدن زیر سایه خدمت به آغا رو میکنم
بدرود عزته فدا
چاکرم حاجی. خوبی؟
همون موقع که ادمین قفل کرد دیدمش.
آره دیروز کم بود ولی امروز مضاعفش می کنم!!!
راستی حاجی اون تولبار سبز و برام بفرست.این متلکی بس خفن و آشکار بود سحرخیز:دی
این روزای اخری به خودت مرخصی بده.برو یکم بخواب.همش اینجایی کهچیزه.....سلام سحرخیز
بازم جای امیدواری که از هیچ به سربازی بیش رسیدی.
نهایتا همون کروکودیل زشتی بودی که هستی. مدیر بازنشسته هم هستی البت!
خوش باشی سرباااااااااز وطن.چیزه...من برم خودمو به رختخواب معرفی کنمبیار جلو ...جلو....جلو............................نه بابا چه خبره دماغت رفت تو چشمممشکلی هست؟
ما که هنوز جوونیم عجله ای نیست ....
بجاش وقتی داری بشین پاشو میری من میرم دنبال عشق و صفا .... به به به !!!
چه جالب مال منم اومده 1 شهریور ولی ننداختمش جلو ...
چرا دیگه بیخیال ارشد میشی ؟؟
شما که جلوتر از ما هستی کی معلوم میشه کجا میفتیم ؟؟
اووووه اون که خیلی وقته تموم شده .
الان دیگه کارا سربازی رو کردم نشستم تو صف منتظرم نوبتم بشه ...
گفتم اگه بشه اول کلک اینو بکنم آزاد بشم بعد فکر آینده رو بکنم ..
خصوصی هم نمیشه بگم .. آرام منو میکشه
درود بر مهران کبیر
کجایی بابا ؟ تو نیستی یا من نیستم ؟
چکار میکنی ؟ چه خبر جدید ؟
من دیگه رفتم واسه شام
فعلا بای
آره همینطوره که میگی
ولی چه میشه کرد چاره ای نیست باید بسوزی و بسازی
سربازی به نظر من واسه هر پسری واجبه
(نفسم داره از جای گرم بلند میشه
) -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
