گلبرگ نقره ای
پسندها
1,561

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • خدایا...

    مردمانی را دیدم که تسبیح به دست گرفته و دانه دانه ذکر تو را می شمردند به عادت آنگونه با شتاب و متصل نام تو را می خواندند که گویی در معامله ای از تو چیزی ستانده اند و اکنون بهای آن را می پردازند!
    و اندیشیدم که آیا در هر بار خواندن نامت ، بزرگی و لطفت را نیز در ذهن تداعی می کنند؟!
    مردمانی را دیدم که کاغذی دعا به بهایی می خریدندو چون نسخه ای از فروشنده چند بار و چگونه خواندنش را برای رفع حاجت طلب می کردند!
    و اندیشیدم که آیا ترا می خوانیم تا بستانیم یا ترا می خوانیم چون دوستت داریم؟!

    مهربانترین...

    به ما بیاموز
    که دل آدمی عصاره وجود اوست ،حرمت دل ها را از یاد نبریم

    به ما بیاموز
    که دوست داشتن را فراموش نکنیم و آنانکه دوستمان دارند را از خاطر نبریم

    به ما بیاموز
    که سوگند راست بودن دروغمان را نام تو نسازیم

    به ما بیاموز
    که به ناحق کردن حق دیگری عادت نکنیم

    و به من بیاموز
    که دوستی ام را بندی به پای دوستان نسازم و در همه حال دوستشان بدارم. حتی اگر فراموشم کنند ...


    حوصله ام سر می رود ... می رود ... می رود ... تا باز به آغاز می رسم !

    می میرم ، دوباره زنده ام می کند ...

    ایمان می آورم ، می جنگم ، می میرم !

    می نویسم ، خط می زنم ...

    خط خوردگی هایم را حفظم ، می نویسم !

    فریاد می زنم ، می گریزم ، می گریزانم ...

    ضجه می زنم که بازگرد، باز طغیان می کنم !

    خدا می سازم ، توبه می کنم ، سجده می کنم ...

    در سجده به مامنم کافر می شوم ، بی خدا می شوم ...

    .

    .

    .

    از این همه تکرار حوصله ام سر می رود ... می رود ... می رود تا به آغاز می رسم ...!


    ستاره


    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    .

    .

    .

    خدايا اما به‌ ما برگردان، آن‌ معجون‌ تلخ، آن‌ اكسير مقدس، آن‌ صبر قشنگ‌ را ...
    طعمش‌ تلخ‌ بود. تلخي‌اش‌ را دوست‌ نداشتيم...نمي‌دانستيم‌ كه‌ دواست. دواي‌ تلخ‌ترين‌ دردها...نمي‌دانستيم‌ معجون‌ است! معجونِ‌ انسان‌ شدن...گمش‌ كرديم. شيطان‌ از دستمان‌ دزديد! بي‌طاقت‌ شديم‌ و ناآرام. دهانمان‌ بوي‌ شكايت‌ گرفت‌ و گلايه...‌

    و تازه‌ فهميديم‌ نام‌ آن‌ اكسير مقدس، نام‌ آنچه‌ از دستش‌ داديم، «صبر» بود...

    ديگر عزم‌ آهني‌ و طاقت‌ فولادي‌ نداريم، ديگر پاي‌ ماندن‌ و شانه‌ سنگي‌ نداريم. انگار ما را از شيشه‌ و مه‌ ساخته‌اند. براي‌ شكستن‌مان‌ توفان‌ لازم‌ نيست. ما با هر نسيمي‌ هزار تكه‌ مي‌شويم. ترك‌ مي‌خوريم. مي‌افتيم، مي‌شكنيم، مي‌ريزيم‌ و شيطان‌ همين‌ را مي‌خواست!

    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    از اينجا تا تو هزار راه‌ فاصله‌ است. ما اما چقدر بي‌حوصله‌ايم. ما پيش‌ از آنكه‌ راه‌ بيفتيم، خسته‌ايم. از ناهموار مي‌ترسيم، از پست‌ و بلند مي‌هراسيم، از هر چه‌ ناموافق‌ مي‌گريزيم...
    شانه‌هايمان‌ درد مي‌كند، اندوه‌هاي‌ كوچكمان‌ را نمي‌توانيم‌ بر دوش‌ كشيم،ما زير هر غصه‌اي‌ آوار مي‌شويم، توي‌ سينه‌ ما جا براي‌ هيچ‌ غمي‌ نيست...
    قلبهای کوچک چشم انتظار قلبهای بزرگ هستند
    مؤسسه خيريه



    وای چه میوه های قشنگی:confused::eek:
    بسی گرسنه مان شد:D
    مرسی:gol::gol:


    نقطه ای در دوردست فقط یک نقطه است ...

    نزدیک تر که بیاید شکل می گیرد ...

    او یک انسان است !

    به تو که می رسد ... قلب طپشی عاشقانه دارد !

    دوباره می رود بسوی نقطه شدن ...

    او یک خاطره است ...!
    سلام پرنده جون
    می خوای آواتار منو خط خطی کنی؟
    منم پرندتو سیاه کردم ...حالا شه مث یه کلاغ.....


    قدم هایی که نزدیک می شوند ...

    فاصله هایی که کم می شوند ...

    دست هایی که دیگر تنها نیستند ...

    فاصله هایی که زیاد می شوند ...

    قدم هایی که دور می شوند ...

    و نگاهی که حسرت را تجربه می کند ...

    این است تعریف تنهایی !!!
    http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=105998&page=46


    باشگاه مهندسان ایران > بخش فرهنگی > تالار اسلام و قرآن ***جلسه قرائت قرآن ویژه‌ي ماه مبارک رمضان***
    مرسی عزیزم.راستی شنیدم ارشد قبول شدید.خیلی خوشحال شدم..تبریک دوجندان
    بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد
    بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

    آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
    معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد

    بس توبه شایسته بر سنگ تو بشكسته
    بس زاهد و بس عابد كو خرقه درید آمد

    باغ از دی نامحرم سه ماه نمی‌زدم دم
    بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد

    ممنون عزیز
    عید شما هم مبارک
    همیشه وهر جا موفق باشی گلم
    همه عنوان ها یکسان هستن، فکر کنم اون هایی رو که پر رنگ میبینی منظورش این هستش که شما هنوز اون تاپیک رو مشاهده نکردی، وقتی مشاهدش کنی کم رنگ می شود.:D
    منظورت عنوان چی هستش دقیقا؟ عنوانی که برات نوشته عضو فعال؟ یا عنوانی که توی تاپیک ها میذارن؟
    تیتر تاپیک؟ منظورت همونی هستش که به جای عنوان قرار میدی؟ اون رو نمیشه تغییر داد.
    اگه دکترا قبول بشی که انشالا هم قبول میشی یه ربع سکه از طرف باشگاه مهندسان هدیه بهت میدم.:gol:
    یه نگاه به آخرین امتیاز های دریافتیت بندازی همه چی رو متوجه میشی...:D
    خب حالا برو توی تنظیمات شخصی یه نگاه بنداز ببین خوبه؟ :D مبارک باشه.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا