yuhana
پسندها
1,037

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • For more information about the university, you can search it the name of university on the web.
    سلام آبجي يا داداش عزيز دلم
    مرسي من هم بسيار بسي خوشحال ها مي باشم از زيارت دوست عزيزي و يار مهرباني ديگر كه با آمدنش بر ديده ما قدم نهادست.
    شاد باشي و در پناه ايزد مهر
    اي مهر آفرين ايران زمين
    التماس دعا


    من، نوشتن بلد نبودم !

    آسمان آبی بود

    و می کشیدم روی کاغذ سپیدی

    آبی آسمان !...

    .

    .

    .

    نوشتن بلدم و نقاشی نه !

    و می نویسم

    از همان آسمان کودکی ...

    چیزی که ماند

    بی تغییر ...!


    بهشت

    جایی نیست که من و تو را

    به آنجا ببرند و یا مارا به آنجا راه ندهند !

    بهشت در قلب من و تو نهفته است ...

    فقط باید آن را دید ...!


    نجواي تو را

    نمي توان نوشت ...

    گرماي تو را

    نمي توان كشيد ...

    نگاه تو را

    نمي توان سرود ...

    آغوش تو را

    نمي توان نواخت ...

    تنها مي توان

    دلي داشت

    سر ريز؛

    از بوي تني

    كه بالا مي برد تورا ...

    تا شانه هاي

    خـد ا .....!
    سلام
    ممنون دخملی
    راستش اومدم یه مساله ای رو حل کنم تو ی تالار
    تو خوبی؟
    سلام یوحنا جانم، چرا همیشه اینجاست!!؟؟

    بله عزیزم، الان اضافه کردم ... آره ما هم ADSL داریم از این مشکلات کم نداریم
    دقت نمیکنم، من معمولا اد میشم تا اد کنم!!
    افتخار؟؟ شاید، اما نه برای من!! من کوچکترین چیزی درموردت نمیدونم
    حالا نیست من آیدیت رو دارم و روز و شب باهات دارم چت میکنم!!؟؟
    باشه عزیزم، دیگه از طرف خودم حرف میزدم، اون خصوصی آخریش بود!
    بله عزیزم، اینجا یا خصوصی یا ایمیل همون مهرنامه، آخر سر میرسه دست خودم
    گلم ایمیل ات را برای مهران بفرست . ایشون شما را عضو میکنند .


    پیش تر ها

    دایره می دیدم زندگی را

    با همه توازن و تقارن و سادگی اش ...

    و این روز ها بیش تر

    به انبوه نیم دایره ها می ماند !

    با یک آغاز

    یک اوج

    و یک پایان ...

    همه یک طرفه و ساعتگرد !!!
    چیزی نشده عزیزم، بعضی ها فکر میکنند موسسه مال باباشون ِ.
    خواستم ازشون دور باشم

    ببین کی اینجا بوده


    من و پاييز شانه به شانه ...
    به پاييز گفتم
    آرام، گام بردار ...
    در زير برگها
    بهاري، دارد، مي تپد ...
    ...
    من و پاييز جلوتر رفتيم
    نفس در سينه ي هردومان حبس بود
    برگها را كنار زديم
    تورا ديديم ...
    هنوز بالهايت جان داشت
    نفست بوي پرواز مي داد
    و سكوت نبض تو در گوش برگها جاري بود
    هنوز جاي پاي قلبت سبز بود ...
    و
    هنوز دستهايت
    بوي دل مرا مي داد
    اي كودكي بزرگوار من !!!
    ...
    امروز كوچكتر از آنم
    كه به قداست تو
    بينديشم
    يادت گرامي باد ...
    اي كودكي بزرگوار من ...
    اي كودكي بزرگوار من ...!

    فرشته مه نگار
    قربونت برم عزیزم
    امشب براش برنامه ریزی م یکنم
    فردا بهت خبر میدم
    بوس
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا