زخم
نمیدانی که تنهایم
نمی بینی تو -مرگ زرد دنیایم
نمیخواهم ز اینک خاطراتم را
و میبندم دهانم را که میسوزد
ز هر بغضی که در سینه به خود دارم
و میخوانم غم تلخ جدا گشتن ز فردایم
نمیبینی تو- دفن ارزوهایم
و عزم رفتنی کردی که در من میگشاید زخم شبهایم
نمیدانی ز دیروزم
که در من خرد شد خود باوریهایم
فقط میپرسی و میخواهیم
تا سفره ی دل را به رویت باز بگشایم
شاعر مريم چراغی