کوفت
خانوم بعد از چهار ماه پیداش میشه ( بذار ببینم درست حساب کردم میشه انگشتای دستتو قرض بدی )
طلبکارم هست
اصلا خوب کاری کردیم خونتو اتیش زدیم ( بگما نقشه آرام بود اصلا به من این کارا میخوره )
ولی حال کردی ها
یه شب این بلا رو به سره نگار آوردیم بدبخت صبح که از خواب پاشده بود نگاه کرده بود چشاش میرفته از جا دارد چون 99 تا پیام داشته بود .
حالا اینا به کنار
تو یهویی کجا میذاری میری
حالا سفر نه
سر سفره عقد که رفته بودی ها
هی این آرامی گفت بیا بریم این ماه عسلشونو به هم بریزم بهش گفتم نه ملودی دختر خوبیه بذار خوش باشه
گفت نه ...
دیدی
میگه نه برو از بقیه بچه های کرسی بپرس
تازشم آرام میگفت هر شب بریم خونه ملودی رو آتیش بزنیم و بخندیم بهش
دیدی که میخواست خونتم بفروشه
خسته شدم انقدر نوشتم
راستی عید سال 89 رو تبریک بگی بهتره فکر کنم اون نزدیکتر باشه