این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی ***وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم***در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی***هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت***این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست***در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری***چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی***رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی