سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی می کنی آخرش نصف صفحه هم پر نمی شه بعد یه نفر بلند می شه می گه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم. اون لحظه می خوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش!
هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !
مسئله ، خستگی از اعتماد های شکسته است
فقط هدف و ارمانم را پيش رو ميگذارم و به جلو نگاه ميكنم. هر چقدر هم برايم جفت پا بگيرند، بلند تر ميپرم و باز هم ادامه ميدهم. پريدن از روى موانع را از روى تجربه خوب ياد گرفتم.