zemestoon
پسندها
398

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    ببخشید چیزی فرستادین >>؟؟ (معلوم نیست چیزی)
    بــه تــو ســــاده دل نــدادم کــه بـــری ســـــــــاده ز یـــــادم . . .

    بعضی از آدم ها انقدر نگاهشان

    چشم هایشان
    دست هایشان
    مهربان است ..كه دلت میخواهد

    یكبار در حقشان بدی كنی و نامهربانی

    و ببینی نگاهشان،چشم هایشان،دست هایشان

    وقتی نامهربان میشود چگونه است

    در نهایت حیرت تو

    میبنی

    مهربان تر میشوند انگار

    بدیت را با خوبی

    نامهربانی ات را با مهربانی

    پاسخ میدهند

    چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین ادم مهربانی
    هرچه هست، جز تقدیری که مَنَش می‌شناسم، نیست!
    دستهایم را برای دستهای تو آفریده‌اند
    لبانم را برای یادآوریِ بوسه، به وقتِ آرامش
    هی بانو! سادگی، آوازی نیست که در ازدحام این زندگان زمزمه‌اش کنیم.


    هرچه بود، جز تقدیری که تو را بازت به من می‌شناسد،
    نشانی نیست!
    رخسارِ باکره در پیاله‌ی آب، وسوسه‌ی لبریزِ آفرینه‌ی نور،
    و من که آموخته‌ام تا چون ماه را
    در سایه‌سار پسین نظاره کنم.


    هی بانو ...!


    تنهایی ام را با هیچکس تقسیم نخواهم کرد !!! یکبار تقسیم کردم چند برابر شد
    حامد شهسواری
    اول و اخر اسمم و اول و آخر فامیلیم
    بنیانم را دگرگون خواهم کرد من میتوانم از نو ، کهنه شوم آری میتوانم میان صد هزار یابو آهو باشم کلیه ام را نخواهم فروخت شرافتم را قاضی خواهم کرد شاید بفهمی و بفهمم که ارزش یک سگ بیشتر تر از هزاران گربه است !!!!!هنوز هم میدانم که آن فکر هرزه ات میان هزاران ملوسی گربه صفتی ات مخفی بود.
    حد.شی
    (حد شی خودمم)
    ....و رسالت من این خواهد بود که دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت عبور دهم و در شبی بارانی با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم--
    امضام و بخون !!! من 6 ساله شب و روز با پناهی زندگی میکنم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا