چه زیبا می شوی وقتی که می گردی سراپا سبز/ تو را من دوست می دارم تو را ای سبز بالا سبز
تو روح سبز بارانی من آن نیلوفر خواهش/ بیا بنشین کنارم سبز و بنشان خواهشم را سبز
دلم قد می کشد تا آبشار صاف گیسویت/ تو اما تشنه می خواهی مرا غرق تمنا سبز
به زیر آسمان چشم تو تا چند بنشینم / بگو پژمرده می خواهی مرا ای آسمان، یا سبز
به هنگام عبور از لحظه های آبی احساس/ مرا پل می زند چشم تو از آبی ترین تا سبز
تو در چشم من آن زیباترین گل در بهارانی/ به غیر از تو نمی بینم گلی در جمع گلها سبز
میان این همه گلهای رنگارنگ باغ عشق/ گل از چشم تو می چینم گل از چشم تو زیبا سبز
به شوق دیدنت سر می کشند از پشت پرچینها/ بهار آور ترین گلها همه محو تماشا سبز
فضای دره از بوی بهار آکنده می گردد/ چو بر می داری آهسته قدم روی علفها سبز
بیا ای دختر دریا کنار ساحل چشمم/ که دیدن دارد اینجا با تو چشم انداز دریا سبز
نه تنها عشق من، احساس من یا شعر من شد سبز/ که از لطف نگاهت خاک هم گردیده حتی سب