soudabe
پسندها
853

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ممنونم.یکم گرفتار امتحان و ... بودم.قربونت
    نمی خواهم خدایم بیكران باشد
    نمی خواهم عظیم و قادر و رحمان
    نمی خواهم كه باشد این چنین آخر ...
    خدا را لمس باید كرد !

    نگو كفر است
    خدا را می توان در باوری جا داد
    كه در احساس و ایمان غوطه ور باشد
    خدا را می توان بوئید
    و این احساس شیرینی است ...

    نگو كفر است
    كه كفر این است
    كه ما از بیكران مهربانیها
    برای خود
    خدایی لامكان و بی نشان سازیم
    خدا را در زمین و آسمان جستن
    ندارد سودی ای آدم
    تو باید عاشقش باشی
    و باید گوش بسپاری
    به بانگ هستی و عالم
    كه در هر خانه ای آخر خدائی هست

    نگو كفر است
    اگر من كافرم، باشد
    نمی خواهم خدایا زاهدی چون دیگران باشم
    نمی خواهم خدایم را
    به قدیسی بدل سازم
    كه ترسی باشد از او در دل و جانم

    نگو كفر است
    كه سوگند یاد كردم من
    به خاك و آب و آتش
    خدا زیباترین معشوق انسانهاست
    خدا را نیست همزادی
    كه او یكتاترین
    عاشق ترین
    معبود انسانهاست ...
    روزی دستانم را گرفتی و گفتی ببین... این دنیای ماست! دنیای ما آدمک ها پر از خطوط سیاه و سپید است ...

    گر مرا می جویی میان این خطوط پنهانم ! گفتی دنیای ما دنیای عجیبی است ...

    ساده دل می بندیم و ساده تر دل می شکنیم !

    گفتی اگر بهانه ای برای ماندن در این دنیا نداری لحظه ای درنگ مکن !

    ناگهان دستانم از تو خالی شد ...وتو پنهان شدی ...

    و من سالهاست بدنبال رد پایت تمام خطوط سیاه را می جویم ...

    اما گاه آغاز ها و پایان هایم یکی می شود! می دانم که می دانی من از این منطق پرگار گونه خسته ام ...

    چرخیدن و چرخیدن و نرسیدن ...!
    سلام.
    شرمنده که دیر جواب میدم...
    این چند روزه خیلی سرم شلوغ بود
    خیلی ممنون.
    شما خوبین؟
    کودک که بی هیچ اراده ای پا به دنیا نهاده بود گریست ...

    شاید نمی دانست هیچ حادثه ای در دنیای آدم ها ارادی نیست! او که جز سیاهی ندیده بود از حجم رنگ ها و فضا هراسان بود و می گریست ...

    کم کمک دنیا با همه ی رنگ وحجمش برایش تکرار شد و تکرارشد و تکرار ...

    وکودک دست در دست زمان گریه هایش را از یاد برد ...

    آموخت برای خواسته هایش دیگر اشک نریزد ... آموخت همیشه بجنگد بی آنکه چشمان حریف را بنگرد ...

    آموخت فاصله ایست به وسعت شب از خواستن تا رسیدن... کودک از یاد برد طعم خنده های بی بهانه اش را ... اما آدمک ها نام این فراموشی را بلوغ نهادند !

    و کودک دیگر کودک نبود ...!
    سلام سودابه جونم
    اومدم ازتون خداحافظی کنم
    براتون آرزوی موفقیت میکنم
    دوست عزيز ممنون ميشم كه در نظر سنجي زير شركت كنيد

    لينكهاي دانلود كتابهاي رايگان (اكثرا در زمينه كامپيوتر)

    ليست كتابهاي مهندس كيومرث جنود(اكثرا كامپيوتر)
    کم سعادتیم ...
    راستش رو بخوای الان هم می خواستم برم :D
    یک دفعه پیامت رو دیدم ...
    خدای من هیچ جا نمی رود؛ همین جاست پیش من ...

    همه چیز را خودش می داند؛ نوازشم می کند ...

    خدای من هر روز معجزه می کند ...

    وقتی با سر انگشت هایش نوازشم می کند ...

    تنها اوست که می داند ...

    تنها اوست که می ماند ...!
    محمد آفرینش هست خاکش
    هزاران آفرین بر جان پاکش
    ریاحین بخش باد صبحگاهی
    کلید مخزن گنج الهی
    عید بزرگ مبعث و عید رسالت یگانه بهانه هستی بر شما و خانواده محترم مبارک باد
    بخوان به نام پروردگارت. بخوان به نام پروردگاري که انسان را از خون بسته آفريد و در شب بعثت او بود وجهاني نوراني و فرشته اي امین. او بود و یک دنیا اضطراب و بی تابی... او بود و معنای لو انزلنا هذا القران. دلیل بعثتش را چه زیبا گفت: من برای تکمیل مکارم اخلاق آمدم.

    سلام عزیز دللللللللللللللللللللللللم
    عید مبعث بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد.
    التماس دعا
    همين باشگاه...
    ديوونم كرده:(
    نه نمره هام نيومده همون قبلياست
    سودابه جان يه كاري برام پيش اومده بعدا ميبينمت
    دوست دارم اونم زياد
    باي تا هاي
    بوووووووووووووووووووووووس
    سلام سودابه جان
    خوبي؟
    قاط زده بود نت
    ميومدم صفحه ات هي خارج ميشدم
    چه خبرا؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا