sh85
پسندها
8,892

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اینم یه سری قصه بخونید سرگرم بشید تا من مشقام تموم کنم
    کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست مرد ولگرد روزنامه ای را باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی از کشیش پرسید: پدر روحانی روماتیسم از چه چیزی ایجاد میشود؟ کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت: روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است. مرد با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد .
    سپس کشیش از او پرسید: تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟ مرد گفت من روماتیسم ندارم . اینجا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است
    انگار مختار تموم شد
    الان دیگه میان، آبجی و زن داداشم
    خدافظ
    شما که کلا قبلا همدیگه رو می شناختین! فکر کنم گیر افتادم!!
    اینم تصویر بنده بعد از مشاهده 170 پیام ناخوانده
    خوش بگذره بهتون:gol:

    نه نیام بهتره

    همون تاپیکی که واسه رضا و سرمد زدم بوده به دلائلی حذفش کردم
    به سلام بر معمار قدیم و بارونه جدید
    ای خدا حیف که الان دقیقا نیم ساعت دیگه تا زمان تحویلم نمونده و باید این جمع دوستانه ره ترک کنم:-s
    بر مایقی دوستان هم سلام و ممنون از این همه لطفتون
    انشالله بشه که زودتر به لطف عزیزان این محبت های شما را جبران کنیم
    خدایش شهناز دیدی تعداد پیاماتو چه واکنشاتی اندرون تو رخ داد؟
    کاش عکستو گرفته بودی واسمون میفرستادی...بسی خوشمان میومد
    ای شفتالو...
    ای البالو...
    ای شهناز...
    ای دل ربا...
    ای جان جانا...
    اگه میگفتیم که دیگه مزه نمیداد... باید ناخونده میومدیم خوشحالت میکردیم
    نه عزیزم...واقعا انصاف نیست...:دی
    اصلا تو الان این وقت شب کتابخونه چه کار میکنی؟
    میخوای برو...بعدا بیا حواب بده...تا ما بقیه پیامامونو هم بذاریم بعد...
    سلااااااااااااااااااااام شهناز جونم دلم واست تنگیده بود
    بوووووووووس
    اینم فعلا یه چای تازه خدمت همه مهمانان

    انشالله فردا از خجالت دوستان در می یام
    [img]
    به به
    ای هلو
    ای کاغذرنگی
    ای جعبه مداد رنگی
    می گم می خواستین تشریف بیارید می گفت من اینجا را آب و جارو می کردم
    آخه انصافه من الان توی کتابخونه نتونم جواب بدم و باید برم ؟
    به لب هایم مزن قفل خموشی که در دل قصه ای نا گفته دارم
    ز پایم باز کن بند گران را کزین سودا دلی آشفته دارم
    سلام... مجدد
    الآن دقیقا مثل اون پسره هستیم که اومد زنگ خونه رو بزنه و فرار کنه که دره باز شد...!
    سلام خانوم مهندس خوبي ؟
    بي مرام نبودي كه ديگه پاك مارو فراموش كردين
    بابا من هنوز هستم
    شوخي كردم خوبي شهناز جان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه خبرا ؟؟؟؟؟؟؟ از اون گرگه سگ ملوس جه خبر ؟
    سلام خانوم مهندس خوبي ؟
    بي مرام نبودي كه ديگه پاك مارو فراموش كردين
    بابا من هنوز هستم
    شوخي كردم خوبي شهناز جان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه خبرا ؟؟؟؟؟؟؟ از اون گرگه سگ ملوس جه خبر ؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا