samira3242
پسندها
895

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • میشه عزیزم حتما میشه
    تو همه این جورفعالیتها یه مشکلاتی پیش میاد که یه مدت باید همه چی متوقف بشه که طبیعیه
    همه چی دوباره درست میشه عزیزم
    قربونت برم بدک نیستم تو چطوری؟خیریه که هنوز راه نیافتاده نه؟
    سلام سمیرا جونم دلم برات تنگولیده بود....مرسی که به یادم بودی عید تو هم مبارک عزیزم
    راسته می گن دوشنبه هم تعطیله؟؟؟؟
    می بینم که ملیسا هم به درد ما دچاره
    گفتم که با یادت خوشم

    هرگز چنین کی بوده ام ؟

    گفتی فراموشت کنم

    بی غصه من ترکت کنم

    گفتم که هرگز گر روی

    تو آخرین عاشق کشی

    گفتی که بوده ست از ازل

    این رسم دلداده کشی

    گفتم که گر چون هاله ای

    در آسمانها گم شوی

    گر همچو ماهی ذره ای

    در آبها غلطان شوی

    با جان و سر پر می زنم

    بی ترس و غم دل می زنم

    گفتی که بیچاره تویی . . . !

    بیهوده دل-پر می زنی

    گفتی که دیگر آمده ست

    بدبخت این دانسته ای ؟

    دیگر هر آنچه گفتی و

    دیگر هر آنچه تو زدی

    بر پاره های این دلم

    گفتم سکوت گفتم سکوت . . .
    سلام عزیزم .
    صبح زیبای شما هم بخیر .
    مرسی گلم ، عید شما هم مبارک .
    كاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
    راه بيت‌الله اگر از هند و ايران بگذرد

    مهربانا يك دو جامي بيشتر از خود برآ
    مست‌تر شو تا غدير از عيد قربان بگذرد

    «خون نمي‌خوابد» چنين گفتند رندان پيش از اين
    كيست مي‌خواهد كه از خون شهيدان بگذرد؟

    نغمه‌اش در عين كثرت، جوش وحدت مي‌زند
    هر كه از مجموع آن زلف پريشان بگذرد

    پردة عشّاق حاشا بي‌ترنّم گل كند
    شام دلتنگان مبادا در غم نان بگذرد

    واي روز ما كه در اندوه و حرمان سر شود
    حيف عمر ما كه در دعوا و بهتان بگذرد

    خون سهراب و سياوش سنگفرش كوچه‌هاست
    رستمي بايد كه از اين آخرين خوان بگذرد

    كاشكي اين روزها بر ما نمي‌آمد فرود
    حسرت اين روزها بر ما فراوان بگذرد

    كافر از كافر گذشت و گبر يار گبر شد
    كاش مي‌شد تا مسلمان از مسلمان بگذرد

    حال و روز عاشقان امروز باراني‌تر است
    نازنينا اندكي بنشين كه باران بگذرد

    از شراب مشرق توحيد خواهد مست شد
    گر نسيم هند از خاك خراسان بگذرد
    در فراسوي ِ مرزهاي ِ تنت تو را دوست مي‌دارم



    آينه‌ها و شب‌پره‌هاي ِ مشتاق را به من بده

    روشني و شراب را

    آسمان ِ بلند و کمان ِ گشاده‌ي ِ پُل

    پرنده‌ها و قوس و قزح را به من بده

    و راه ِ آخرين را

    در پرده‌ئي که مي‌زني مکرر کن




    در فراسوي ِ مرزهاي ِ تنم

    تو را دوست مي‌دارم




    در آن دوردست ِ بعيد

    که رسالت ِ اندام‌ها پايان مي‌پذيرد

    و شعله و شور ِ تپش‌ها و خواهش‌ها

    به‌تمامي فرومي‌نشيند

    و هر معنا قالب ِ لفظ را وامي‌گذارد

    چنان‌چون روحي

    که جسد را در پايان ِ سفر

    تا به هجوم ِ کرکس‌هاي ِ پايان‌اش وانهد . . .




    در فراسوهاي ِ عشق

    تو را دوست مي‌دارم

    در فراسوهاي ِ پرده و رنگ




    در فراسوهاي ِ پيکرهاي ِمان

    با من وعده‌ي ِ ديداري بده


    عیدت مبارک ...

    امیدوارم توی این روز قشنگ دعاهای خوبت مستجاب بشه ...

    .

    .

    .

    التماس دعا ...
    یه عالمه مرسی سمیرا جونم:gol:

    خیلی مهربونی عزیزم... بوس:heart:
    سلام عزيزم:gol:
    عيد پشا پيش مبارك بادهم به خود /خانواده ودوستان باشگاه.
    خواهش ميكنم خانمي/سروري.پيدا كردم
    راستش براتبريك عيد1گل به شما فرستادم اگه نيومده گناهكارمن نيستم چون اونقدر گلي كه گل روش نشده بياد:gol:
    سلام عیدت مبارک...هرچنددیگه یادی ازمانمیکنی اماامیدوارم هرجاهستی سلامت باشی...
    منو باش پای کی بودم ، یکی شکل دیو باستان

    یه فرشته ی دروغی ، که نوشت برام یه داستان



    اولش آهسته آروم ، اومد و نشست توو سینم

    منو اهلی کرد و بعدش ، خیلی راحت رفت رو زینم



    من شدم رام نگاهش ، بی خیال ِ شک و تردید

    آخه از نبود ِ دستاش ، قلب عاشقم می ترسید



    نه سوالی تا بفهمم ، چرا گاهی دیره کاراش

    یا که اون غریبه کی بود ، که توو خونه میره باهاش !



    چرا هر وقت که نیومد ، زنگ زد و گفت سر ِ کاره

    من ِ احمقم می گفتم ، بیچاره مشغله داره !



    از شما پنهون نباشه ، از خدا هم که چه پنهون

    از یه عشق پاک و ساده ، ساخته بود واسم یه زندون



    یه روزی دیدم نمیشه ، صبر و حوصله تمومه

    من سفید شد همه موهام ، ولی اون هنوز جوونه



    زنگ زدم گفتم میایی ، گفت نه امروز سر ِ کارم !

    با خودم گفتم که امروز ، از کاراش سر در میارم !



    همه جا رو گشتم اون روز ، تا که پیدا شد عزیزم

    روز بد نبینه چشمات ، از همون روزه مریضم



    توی آغوش غریبه ، سر ِ کار ِ واقعیشه

    هرزگی شغل کثیفش ، که ازش جدا نمیشه



    اینم از داستان عشق ِ ، یه جوون خام و ساده

    حواست باشه به عشقت ، با یه غفلت جاتو داده !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا